کابل ناتهـ، Kabulnath
|
زینت نور
پرستو، دريا و گریه
با من برای غربت هردوی ما گریست چندی براي رفتن و برگشتن ِمدا م اينک براي ختم ِتكاپوي ما گريست خنديد در برابر آيينه ها كمي با چهره ها نساخت و ازسوي ما گريست دستان ِتو چراغ ِ محبت خموش كرد تاريك شد چو خانهُ جادوي ما گريست شادي و غم که سكه ی يكرو نميشود اين سوي خنده روی به آن سوي ما گريست
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٣٧ سال دوم اکتوبر ٢٠٠٦