کابل ناتهـ، Kabulnath
هــنــدو گــذر
همدلان کابل ناتهـ
آرشيف صفحات اول
دريچهء تماس
Deutsch
دروازهً کابل
داکتر رازق رویین
حیرانی
این هوای گلو گیر لعنتی از کدام سوی می وزد برمن شاید از مغرب مرگ من ! (())(())(()) در هر بهاری اندک هوایی می خواهم از کوهستانی باک و بلند (())(())(()) ای هوای تازهء شرقی معشوق شرقی من باری بر من بگذر ! راه نفسم گرفته و، تنگست دلم (())(())(()) گوزنی راه ماننده ام اینجا زخمین آواره جدا از کوهستانی کز آن هوایی بر او نمی وزد به دلاسایی نفسم تنگست.
***********
بالا
شمارهء مسلسل ٣۶ سال دوم اکتوبر ٢٠٠٦