کابل ناتهـ، Kabulnath
|
بشير سخاورز
دست فرياد
دست فرياد در اينجا شده كوتاه دست فرياد كنون مي لرزد من قناري اسيرم كه درين كنج قفس سخن از دشتستان سخن از آبشر عشق به پاي خطمي سخن از باد ميان جلگه سخن از شبنم نرمي كه كند كاكل گل را خانه مي گويم، من روايات جهان را به قفس بخشيدم من درين كلبه ي دل قصه اندوخته ام
دست فرياد دراينجا كوتاه شده با تيغ شقاوت اگرم پاي رهايي مي بود به مزامير كنار خندق قصه مي كردم كه: ” چه كسي بر رگ گل زد نشتر “ من به ناي هستي مي دميدم خود را من اگر در قفسم پر پرواز بلند نگهم ايمن باد من از اين دايره هم مي بينم چشم من مي شگافد تن ديوار به غيظ اما، دست فرياد درينجا كوتاه شده با تيغ شقاوت.
كابل ١٣۵۸
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٣۵ سال دوم سپتامبر ٢٠٠٦