کابل ناتهـ، Kabulnath
|
داکتر اکرم عثمان
چه باید کرد؟ جنگ هنوز پایان نیافته است
در نسلی که من به آن مربوط هستم هرگز جنگی اتفاق نیفتاده بود و من اغلب جنگ را در فلمها میدیدم ویا در کتابهای تاريخ و رمانها میخواندم و اگر دروغ نگویم تا حدودی متحسس و برانگیخته میشدم و میپنداشتم که جنگ هم طعم مناسبی دارد و برای تمام انسانها، خاصه شجاعان و ماجراجویان، لازمست تا هرچند گاه یک باره خود را بیآزمایند و از رخوت، کرختی و یک نواختی زندگی بیرون شوند.
جنگجوی شبهنگام وارد منزل قاتل برادرش میشود و به جای قاتل، زن او را تنها می یابد، زن را محکم به درخت میبند و ترجیح میدهد عوض گلوله اسیر را با راکت بکشد. همین کار را میکند. دیگر اینکه در آن سالها در کوچه سابق ما، دکانداری سه پسر جوانش را در انفجار بم نیرومندی از دست داد. اسم او قربان است وبه من قرض میداد و از این که بچه هایش مدرسه میرفتند و با سواد بودند خوشحال بود وبه خود میبالید. بازهم دکانش را باز کرد. اما بدون بچه هایش!! من طی سالهای جنگ، متوجه پرنده ها هم بوده ام. برخی از آنها برای همیشه از شهر ما کوچیده اند و روز هایی که کودک بودم، «باز» ها فراز بامهای شهر ما در دایره های منظمی میچرخیدند و مرغابیها و لگ لگ ها در شبهای بارانی بهار قار قار کنان از بلندی بامها میگذشتند و در آبگیر ها فرود آمده دم میگرفتند. دیریست من صدای این مرغها را نشنیده ام و حتی پرستوها به ندرت جرئت می کنند در آسمان شهر های ما ظاهر شوند و بشارت بهار را باخود بیاورند.
شما چه میگویید به گفتهء او به چنین جنگی ادامه دهیم؟
میپندارم نفس جنگ مهم نیست و جنگهای بسیاری در تاریخ عادلانه بوده اند. آنچه قیمت دارد اینست که ما با این جنگ به جنگ ارزشها رفته ایم... نامدارترین شهید قدیس در کشور ما آن مفاهیم و ارزش های انسانیست که از هزاران سال بنیاد معنویت و مدنیت ما را می ساختند و اما قریب است به کلی از این سجایا خالی شویم
از این جاست که ناگزیریم غسل تطهیر بگیریم و به نام انسان به صلح و صفا و برادری و گذشت و همدلی اقتداء کنیم. اعتیاد به جنگ خطریست که اکنون جامعهء ما را تهدید میکند همانگونه که زمانی کشور هایی هانگانگ و سنگاپور و شانگهای تریاک صادر میکردند برخی از دولتها برای ما جنگ صادر میکنند تا آن را چون افیون دود کنیم و درسکرش چشمان اندوه بار وآغشته با خون خود را بر روی پیامد های فاجعه ببندیم و غرقتر شویم.
برخی از ما اکنون به سرحد بی بصری کامل رسیده و در نقشی که دیگران برایش تدارک می بیند ظاهر میشوند و برای هدف نامشخصی شمشیر میزنند، گفتی با لقطره برای جنگ آفریده شده است ازاینجاست که تراژیدی عمق بیشتری می یابد و از سطح درک عوام الناس و توده مردم فراتر میرود. به تعبیر دیگر بیش از هرچیزی استقلال رای و فردیت یک انسان مورد تهاجم واقع شده و فضای فکری و روحی تنگتر گردیده اند.
بنابراین باید سطح اطلاع تک تک مردم را از درامهء که طراح آن خودش نیست بالا ببریم و به آنها بفهمانیم که این ظرفیت بزرگ و نیروی عظیم را برای جنگ عاقلانه تری نگهدارد چه بی افتخارترین جنگها، برادرکشیست و ما داریم که تیشه به ریشهء خویش میزنیم. پایان
*********** |
بالا
سال دوم شمارهً ٢٦ اپریل 2006