کابل ناتهـ، Kabulnath
|
حمید معاشر
بهارِ بی پیکر
ای بت زیبای من بی تو بهار میشود پیکر بودای من بی تو بهار مــیشود باز دمید در چمن هیــــــــــــکل باد ختنهیکل مولای من بی تو بــــــهار میشود
دست هنر نافرید چون تو گهر در زمین گوهر یکتای من بی تو بهار مـــــیشود
سبزه وسار و سمن شـــاد کنند دیده رادیده بینای من بی تو بــــــــهار میشود
از جور دنیای دون گرچه به لب خنده نیست لبخند لب های من بی تو بهار مــــــــــیشود
بسیار ستمدیده اند غلغله وبامـــــــیانغلغل وغوغای من بی تو بهار میشود
فصل جهالت شکست پیـکر بودای من پیکر بودای من بی تو بــــهار میشود
افنبخ جرمنی 2005
********* |
بالا
سال دوم شمارهً ٢٤ مارچ 2006