کابل ناتهـ، Kabulnath
|
رزاق مامون
آویزهء بر
شاید سال ۱۳۶۹ خورشیدی بود که من دست نویس جلد اول "ماجراهای آرش" را خواندم. پیش از آن نیز به اثر لطف دوست گرامی ام پروین پژواک فرصتی دست داده بود تا دست نویس های پیش از چاپ داستان های کوتاه، شفاف و شیرین وی را بخوانم. نیمهء دوم سال های شصت خورشیدی با دگرگونی های دراماتیک، عمیق و گشایش پنجره های امید به سوی یک دوره آزادی های رسانه ای و آفرینش های ادبی همراه بود. شکست دگماتیزم حزبی و روش های توتالیتری، بخشی از رهبری حزب حاکم دموکراتیک خلق را به سوی فضای جدید کشانید که مشخصهء عمده آن عقب نشینی از مواضع گذشته و گذشته های سیاسی دلهره آور بود. اما به نظر می رسد که تب رمان نگاری نزدیک به شیوه های امروزینه در بطن سال های جنگ و هیاهوف حتی از اوایل سال های دههء شصت در افغانستان به جان حلقه ای کوچک از داستان پردازان کشور پیچیده بود که نخستین نمونه های نوع تحزبی این نمونه ها رمان های "تلاش" از حسین فخری و "فرار از تاریکی" نوشتهء اسدالله حبیب بود.
پیش از آن رمان گونه های "نقش ها و پندارها" نوشتهء رهنورد زریاب و "در کشوری دیگر" نوشتهء سپوژمی زریاب، قلمرو بالنسبه فراختری را در زمینهء داستان نگاری به وجود آورده بود.
در این سال ها کار آفرینش رمان بلند "کوچهء ما" به
قلم داکتر اکرم عثمان آغاز شده و بحث رمان در مجامع روشنفکری و حلقهء کوچک داستان
نویستان تازه کار و سابقه کار، آرام آرام گرم شده می رفت. روشن است که در سال های بحران، هنر روایتی به همت چند چهرهء انگشت شمار به شکل جزیره های جدا از هم به حیات خود ادامه داده اما منظومهء فرهنگی که این ژانر ادبی را در خود پناه بدهد، به وجود نیامده است. تازه این که در وضعیت حاضر داستان نویسی در ادبیات افغانستان همچنان مستاصل، کم توان و با غنای اندک، ناتوان از به کارگیری خمیره های تجربی انسانی عمیق پس از فروپاشی طالبان در موج گیج کنندهء بازار آزاد و دموکراسی و تلاش های دروغین فرو رفته است.
اما جالب این است که رمان "ماجراهای آرش" محصول
دید عاطفی و انسانی داکتر پروین پژواک، علی الرغم بحران و ناباوری و اضطراب دایم
اجتماعی، با فضای پر از امید و تلاش های سازنده بافت خورده است. این رمان آوانی
آفریده شد که دورهء چهارچوب اندیشی درهم شکسته و مطبوعات بالنسبه آزاد در آخرین سال
های دههء شصت خورشیدی به فعالیت آغاز کرده بود. تا جایی که من اطلاع دارم، این
رمان نخستین رمانی است که از حیث ترکیب، زمان، قواعد امروزی با بافتار خوش روایتی
وارد ادبیات افغانستان شد. هر چند عناصر ساختاری این رمان با رمان "توم سایر" مارک
تواین امریکایی همسانی هایی دارد، اما با توجه به زبان روایتی آمیخته با تکلف "توم
سایر" فضا و دید انسانی و مادرانهء نهفته در این رمان به مراتب ظریف ترو شفاف تر از
عواطف و احساسات جاری در رمان "توم سایر" است. موارد مشخص و رنگین از جنس نکته های سحار ادبی و ترکیب های توصیفی و ده ها حادثه ای از نوع سخن آرایی، در این رمان است که برشمردن آن را در حریم این آویزه واجب نمی دانم و شما را به خوان اصلی موهبت های عاطفی و انسانی "ماجراهای آرش" دعوت می کنم.
کابل میزان ۱۳۸۵ خورشیدی
************ |
بالا
شمارهء مسلسل ٤٥ سال دوم مارچ۲۰۰۷