کابل ناتهـ، Kabulnath
|
بسم الله الرحمن الرحيم
پوشيده نماناد که اين خانه زاد کشور خرابی و تعليم يافتهء دبستان نامرادی دور افتاده ِ شهر بند دانش و فرد دفتر جنون را ائل خرد و بينش فقير عجز تصوير احمد علی قادری چشتی نظامی فخری نيازی اخگر پاره ء چندی که از کانون سينه يافته و اين ديوان را بشرار ستان نام يافته تا ياران ار در ذوق رهنمون کند اميد که در نظر مقبولان مقبول اوفتد والسلام
غزليات (1) گوهر حمد بکف بس دولت تقدير ما دايه ء عشق از ازل داد از کرامت شير ما با وجود گمرهی خضرم بوادی طلب گشت نازل ايت تطهير در تکفير ما آن را افغان نمودن تنگی وسعت بود شکل حيرت را نديدی ئيئت تصوير ما در گستان عدم پيوسته رعنای وجود مرغ عيسی کی تواند خورد از انجير ما خود بگو از شصت صاف دل کجا يابی رها شهپر جبريل دارد پر پلو تير ما خنده بر مرگی بود هر گل ز زخمی بشگفد زندگانی می چکد خون از دم شمشير ما بزم اطفالانه احمد سر خوش از سر رود بم نوازيها شنو از پرده های زير ما
غزل (2) معنی طاهاست صورت بای بسم الله يا بود بدر تجلی شکل اله الله را دره التاج عروس وحی از سوی عدم طرف رحمانيتش خظر است هر گمراه را رستم حسن است همسر صفدر ِ درد مرا رزم جويد فوج آهم دشت وحشتگاه را ناوک مژگان بشصت ناز بازوی نگاه حرز ما واو فا سپر باشد دل آگاهرا احمدا صد جای بگسسته نخ خام خرود کی توانی عقد بستن رشته ء کوتاه را
ادامه دارد.... *********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٤٣ سال دوم اگست/ سپتامبر ٢٠٠٦