به تاریخ 13
فبروری سال گذشته، کوین راد ( Kevin Rudd ) رهبرحزب کارگر و نخست وزیر
آسترالیا در پارلمان این کشور،به طور رسمی ازسیاست های دولت های پیشین و
طرزبرخورد آنها نسبت به بومیان این کشورمعذرت خواست . وی که در انتخابات
ماه نومبر سال 2007 با اکثریت آراء به حیث نخست وزیر انتخاب شد، ازمحبوب
ترین رهبران و دولتمردان این کشوردرسال های اخیر می باشد .
مراسم معذرت خواهی او که مستقیما" ازتلویزیون
های آسترالیا پخش می گردید با استقبال بی نظیری مواجه شد. عده ی بیشماری از
بومی ها، که در بیرون پارلمان در صفحهء بزرگ تلویزیون آن مراسم را مشاهده
می کردند، اشک ازچشمان شان جاری بود .این اقدام عاقلانه به محبوبیت سیاسی
او بیشتر از پیش افزود.
درطول تاریخ، دولت های زیادی به مراحلی از
رشد رسیده اند که قضاوت منصفانه در مورد گذشته های شان به ضرورت
مبدل شده است. معذرت خواهی از کسی و یا کسانی که مورد ظلم وستم وبی عدالتی
قرار گرفته اند؛ نه تنها گذاشتن مرهم برزخم های شان است؛ بلکه زمینه های
مشترک کار را برای آینده نیز هموار میسازد .
معذرت خواهی یک رهبر دولتی تلاشی است معقول
برای جبران ظلم و بی عدالتیی که در حق همه ی ملت و یا یک اقلیت قومی و یا
مذهبی کشور،در گذشته و یا توسط رهبران سیاسی دیگر، به کار برده شده است .
معذرت خواهی وآنهم در زمان قدرت نشانهً
بزرگواری شخص،گروه سیاسی و یا دولت است و به اعتبار سیاسی و اجتماعی آنها
می افزاید.
در سال های اخیر تاریخ کشورما،
حاکمان قدرت ( حزب دموکراتیک خلق و تنظیم های جهادی و طالبی)،
تعصبات قومی و قبیله یی، فرهنگی، مذهبی و زبانی را به معراجش
رسانیدند و با ملت با زبان برچه وتفنگ سخن گفتند و گاهی هم لازم ندیدند، در
برابر آن همه جفاهایی که در حق این ملت بیچاره رواداشتند ، معذرت بخواهند و
حتی شرم آورتر به آن افتخار کردند. گویا این ملت است که باید از آنها معذرت
بخواهد .
در شماره ی قبلی سایت کابل ناتهـ , به نقل
از " افغان پریس "مصاحبه ی خانم انارکلی را
خواندم. تاثری که هنگام مطالعه آن برایم دست داد، خاطراتی از زندگی مهاجرت
در پاکستان رابه یادم آورد؛ که گاهگاهی کسانی کلمه
ی "مهاجر " را به صورت تحقیر امیز در مورد مهاجرین افغانستان به کار
میبردند. و چقدر درد آور است که کسانی مانند هندوها وسکهـ های افغانستان در
کشورخودشان، مورد تحقیر و توهین قر ارگیرند و آزادی هایی را که حق طبیعی
هرانسانی است نداشته باشند .
چه عیب بزرگی برای آن دولت است که نتواند از
حقوق اتباعش دفاع نمایدو حتی در قانون اساسی کشورش کلمه یی هم در دفاع
ازحقوق یک اقلیت قومی و یا مذهبی وجود نداشته باشد .
جا داردخاطره یی اززندان پلچرخی کابل را ذکر
نمایم . سال ۱۳۵٩
در یک اتاق عمومی که حدود200 نفربه سر می بردیم ، چند نفری که کم و بیش
تحصیلاتی داشتیم ، در یک "اندیوالی " با هم بودیم . در آن جمع یکی از
برادران هندوی ما نیز شامل بود .به اسم آشوک کمار ازمحصلین فاکولته ساینس
که در مظاهرات سال
۱۳۵٩ سهم
داشت . به لسانهای هندی، فارسی، پشتو و انگلیسی تسلط داشت و گاهگاهی که
فرصتی دست می داد درآموختن لسان انگلیسی به ما کمک می کرد. هر کجا است آبش
سرد و نانش گرم . وخدا یا به سلامت دارش.
روزی یکی از" هم اندیوالی "های ما سوال غیر
منتظره یی از او کرد که : " شما از کجای هندوستان
هستید ؟ ".
این سوال که برای من نیزغیرمنتظره بود، با
عکس العمل جدی اندیوال هندوی ما مواجه شد و در جواب گفت که:
" تو منحیث یک تحصیلکرده تا به حال
نمی دانی که ما از افغانستان هستیم و در افغانستان زندگی می کنیم ؟. در
جواب سوال تو به جزء تاسف چیزی دیگری نمیتوانم بگویم ".
بعداً "اندیوال" ما متوجه اشتباه خویش شد و
بزرگوارانه از دوست هندوی ما معذرت خواست .
حالاسوال اینجاست که آیا دولتمردان بی
تدبیرما که با یک دنیا مصرف مالی و دروغ از حق و
دستاورد گپ می زنند، از حال هندوها وسکهـ های افغان خبر دارند ویا
نـــــه ؟ آیا دارای این وجدان خواهند شد که جلوانواع و اقسام اهانت ها یی
را بگیرندکه هر روز زیر نظر شان رشد میکند ؟
بی کفایتی وبی توجهی دولت افغانستان به
نیازها وضروریات هندوها وسکهـ ها، سبب بیشتر اهانت
علیه آنها شــده است . |