کاروان زندگی بس تند میگردد
باید رفت
زندگی زیباست
چشم ها را غرقه در دیدار کن دیده در یهنای زیبایی فرو بر
دل به خوبی ها ببند!
آستین بالا بزن
اشتیاق زندگانی لمس کن
سهم خود را در مسیر راه روشن ساز
تماشاگر مباش
جای یایت در مسیر بشماران است
بیشماران سالیان بیشماری که زما نامی نبود
در خم این کوچه ها در سایۀ خورشید جنبیدند
رویش سبزه , نگاه آسمان با با د وباران, رعد وعصیانش
چند روزی همدمی کردند وبگذشتند
هرقد م چون بگذری بذری به خاک انداز وبگذر
یک نشانی در گلستان جهان از خویش بگذار
دست پروردت را رها کن رو
مبادا دل به آن بندی
که باید رفت
بــــــــا یـــــد این چنین بودن
نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
رفتــــن!
دوست دار وعشق ورزو شاد باش ومحفل عشرت
رهـــــــــــــــــــا کن ر و
که در قاموس خلقت زوج گونـــه
سرنوشت واژ ۀ ایثار
معمـــــــــــــای حیات ماست
آلمان اکتوبر 2008 میزان 1987
|