به چشم باغ
همان یک خیال ماند و غمش
شکوفه بودی و
رفتی نهال ماند و غمش
برای ذهن تهی
گشته از حقــــــــــایق تو
دهان بسته و صد
ها سوال ماند و غمش
درون سینه قفس
در قـــفس اسارت وبس
پرنده گوشه گکی
با دو بال ماند و غمـش
تو که نساختی
جانم خراب میــــــــــکردی
میان بودن
وگشتن مــــــحال ماند وغمش
*** |