راستي رضاي خداس مه از
صبورالله سياه سنگ مي ترسم ، به شمام ميگم که ازش بترسين . چرا ؟
او بيادرا خود تان شاهد
بودين که همي صبورالله سياه سنگ ، اصل صبورالله سياه سنگ نبود ، تاراسنگ
بود. باز خود تان شاهد بودين که مسلمان نبود هندو بود ، بت برست بود ، سنگ
سياه بود . حالي بياين ازين نوده ء نو پيوند کنين : سنگ سياه بودنشه چي مي
کنين که حالي صبورالله دعوا داره که
سنگ سياه
نيس ، سگ ِ سياه اس ، سگ ِ سياه !
هان ، راست ميگم . به والله
که راست ميگم . خودش ، به زبان خود ميگه ، به قلم خود نوشته ميکنه که " مه
سگ ِ سياه استم " ! باور تان ميايه که صبورالله سياه سنگ ، سگ ِ سياه شده
باشه ؟ مه خو بيخي گيچ و منگ شديم . از همي آدم جاي ترس اس . گپش همطور گپ
ِ بي سند نيس . سند داره ، سندام همطور سند ِ پخته که پدر ِ کس انکارش
کده نميتانه : عکس ِ خوده کته و سوته در تمام وبسايت ها چاپ کده ، يک سگ
ِ سياه ء کلان و خطرناک .
ميگين دروغ ميگم ؟ ني بخدا
اگه دروغ بگويم . اونه برين ده وبسايت ها بگردين ، خودتان بيافينش که يک
نوشته داره به نام " ايميل سيزد هم " .
همي نوشته ره خودش بر مه روان کده بود ، خيال مه که مزاق مي کنه و مره مي
ترسانه ، مگم وختيکه نوشتيشه ده وبسايت ها دگه ديدم ، گفتم والله گپ خراب
اس ، همو آدم راستي سگ ِ سياه شده ، وام چي يک سگ ِ سياه کلان و مهم .
سگي که مقام و رتبه ء نظامي و پوليسي داره . کاشکي يک سگ ِ عادي و ساده
و پياده مي بود ، ده امريکا صاحب منصب عسکري و پوليس نمي بود . حالي خود
تان بگويين که جاي ترس اس يا نيس ؟
مه خو ده همينجه ده حضور
همگيتان ميگم که مه دگه کتي صبورالله سياه سنگ غرض ندارم . زور ِ مه به اي
آدم نمي رسه . يک روز تاراسنگ ميشه ، يک روز سگ ِ سياه ميشه ، ديدي که يک
روز آمد ده جان ِ ما وشما به يک شکل دگه . ني بيادرا ، مه ره بس اس ،
طرف صبورالله سياه سنگ دگه حدم باشه که بالا سيل کنم . همي آدم هيچ به سر
برابر نيس . خطرناک مالوم ميشه .
توبه خدايا ، توبه خدايا ،
حالي بياين سيل کنيم که همو سگ ِ سياه ده بارهء خود چي ميگه ؟ ده سر سر ،
عنوان ِ نوشتيش اس : " ايميل سيزدهم " .
ده زيرش ، يک عکس خطرناک
چاپ شده . ده همو عکس ، يک نفره ده لباس نارنجي نشان ميته که دستايش ده
پشتش بسته اس و ده يک کنجک اتاق جمع شده گي همطور ترسيده طرف ِ يک سگ ِ
سياه سيل داره . سگ ِ سياه که زنجيرش ده دست يک مرد نظامي ( امريکايي )
اس ، دهان واز به طرف همو نفر نارنجي پوش ، که قواره ء عرب داره ، سيل
داره و همو امريکايي زنجيرشه کش گرفته . يک صحنه ء بسيار رقت آور و
تکاندهنده اس . ده زيرک ِ همو عکس ، نوشته شده : سگ سياه . ده زيرکش
، باز يک آدرس ايميل اس که به همو سگِ سياه تعلق داره .
اول آدم حيران مي مانه که
چي گپ اس ؟ يک دفعه چشمت به نوشته ميفته که ميگه :
"از جرگهء ديباچه پردازان
نيستم . گفتنيهايم را آغاز ميکنم . به عکس بالا که سلول زندان ابوغريب
(عراق) را نشان ميدهد ، نگاه کنيد . اين افسر بيست و چهار ساله در جامهء
ارتشي ، سارجن مايکل سميت است . او از ايالت فلوريدا ( امريکا ) مي آيد و
کارمند دستگاه پليس ارتش ايالات متحده در بغداد است . اين زنداني بيست و سه
ساله که دستهايش از پشت بسته شده ، اشرف عبدالله الجهيشي آهسي عراقي است .
و آنکه در ميان هر دو ايستاده ، زنجيري به گردن دارد و دهان باز کرده منم .
)).
ديدين ؟ خاندين ؟ حالي
فاميدين که مه دروغ نگفته بودم ؟! يعني که همو سگ ِ سياه خودش اس . الهي
توبه کديم . ميگه که : (( سالهاست يانکيهاي ارتش مرا " مارکو " مينامند .
من نه تنها " مارکو " نيستم و نميخواهم " مارکو " ناميده شوم ، بلکه از اين
نام شاهانه سخت بدم هم مي آيد . ))
حالي تو بيا و سگه سيل کو
که نامِ " مارکو " ره خوش نداره ، بخاطريکه همو نام يک نام شاهانه اس .
ايطور مالوم ميشه که ده همو سگ شده گي خودام هوشيار اس و از پادشاه ها خوشش
نميايه . آدم ها پيش پادشاه ها خوده هزار خم و چم ميکنن و خوده سگ ِ درگاه
ء شاه ميخوانن ، اينه سگه سيل کو که از نام پادشاه بدش ميايه و خجالت ميکشه
که کسي نام شاهانه سرش بانه !
ميگه که (( مادرم ميگفت :
چه بدبختي بزرگتر از اين که آزاده سگي از پي هر کس بدود و از هر ناکس
فرمان پذيرد ؟ پا بلند کردن و بر همه ارزشهاي سگانه زهراب پاشيدن ، هزار
بار بهتر از پهلوي نامردمان ايستادن است . ))
اينه سگ او بيادرا . چشم ِ
ازي مادره صدقه کتي همي گپاي پختيش . به خدا از همي آدم هاييکه مثل سگ ده
پشت صايب هاي قدرت مي دوند ، همطور سگ ِ آزاده بودن صد بار بهتر اس .
بخانين ، بخانين که همو سگ
ِ سياه دگه چي ميگه : (( گذشته ها گذشته و استخوان نياکان خاک شده اند .
چسپيدن به استخوان نژادي نيز دردي را درمان نميکند.))
چطور اس ؟ همي گپ خوش تان
نامد ؟ شما را به خدا بگويين که همي سگ خوب اس يا کسایی که روز تمام روز
ده استخوان نژادي چسپيده اند؟
خلاصه بيادرا ، مه شما را
زياد تر درد سر نميتم ، برين همو نوشته ره خود تان بخانين ، همي سگ سياه
شدنام کار آسان نيس. هطور يک زنده گي پرماجرا و پردرد سر داشته که آدمه
بيخي جگر خون ميسازه . ده پهلوي دگه گپا ، همو سگ ِ سياه يک سگ ِ بسيار
پرمعلومات و هوشيارام اس که روستار تره کي کتي همقه تاصيلات خود ده پيشش يک
خسام نيس .
آدم وختيکه سگ سياه ره مي
بينه ، زنده گي تلخشه مي بينه ، باز هوشياريشه مي بينه ، باز پشيمانيشه از
کار هاي بدي که از مجبوري کده مي بينه ، باز همو وجدان داريشه مي بينه ، نا
خود آگاه ده دل آدم ميگرده که يک سگ هوشيار و با وجدان ، هزار مرتبه والا
تر و ارزشمند تر است از آدم هاي احمق و وطنفروش و بي وجدان که هزار خيانت
و جنايت را مرتکب شدن ، مگم هيچوخت وجدان نداشتن که از همو کارها و جنايت
هاي خود اظهار ندامت کنن .
خلص ِ گپ ايس که سگ شدن ِ
سياه سنگ ، هطور سگ شدن ِ مفت نيس . سگ شده که چهره وحشي جورج بوش و شرکاي
جرمشه برما نشان بته ، سگ شده که سگ شده گي بسيار آدم هايي ره نشان بته که
به آزادي و انسانيت خيانت مي کنن .
سگ ِ سياه ميفامه که
امريکا دشمن بشريت اس و دگه هدف نداره غير از فرمانروايي به جهان و غصب
دارايي هاي کشور هاي ضعيف و به برده گي کشاندن مردماي دنيا . مگم بسياري
از تحصيل يافته هاي ما امريکا ميگن و آب دهان شان فواره ميکنه و دگه کار
ندارن غير از ستايش امريکا .
خوب اس که همي نوشتهء "
ايميل سيزدهم " را همو کسايي بخانن که به هزار مداريگري ميخاين جنايت ها و
وحشيگري امريکا و شرکاي جرمشه توجيه کنن .
کاشکي همو سگهاي سرخ روسي
وطن ما يک ذره از همي سگ ِ سياه ياد بگيرن و از جنايت هاي خود پرده وردارن
و به مردم بگوين که چه رقم اولادهاي شريف مردم اوغانستانه دسته دسته قتل
کدن ، چطور بهترين جواناي اوغانستانه شکنجه دادن و کشتن ؟
کاشکي همو سگهايی که وظيفه
اي دگه غير از آدمخوري نداشتن ، همي نوشته " ايميل سيزدهم " را بخانن و کمي
وجدان شان تکان بخوره و داستان جنايت هاي خوده نوشته کنن و بگوين که به چه
شکل ها در زندان هاي مخوف ده داخل و خارج اوغانستان مجاهدين و مبارزين
آزاديخواه ء ضد روس را شکنجه مي دادن و مي کشتند ؟ قصهء شکنجه گاه ها ره به
مردم بگوين ، قصه تکه تکه کردن اندام هاي مجاهدين واقعي را بگوين که چه رقم
توته توته ميکدن و چه رقم ده جوال ها مي انداختن و چه رقم ده چهاراهي ها
ايلا ميکدن ؟
کاشکي دگه سگهاي رنگارنگ که
ده همي سي سال ، بوي کشيدن ، جف زدن ، ده شکنجه و کشتن انسان هاي بيگناه
شرکت داشتن ، مرد شون و قصه ء کارها و جنايت هاي خوده به مردم بگوين .
ده اوغانستان ، ده همي سي
سال لک ها جنايت شده ، اما جنايتکارش مالوم نيس . هزار ها و لک ها نفر
شکنجه شده ، مگم شکنجه گرش مالوم نيس . هزار ها خانه ويران شده ، مگم ويران
کده گرش مالوم نيس. هيچکس نميگه که مه ايني جنايته کدم . همگي سگ هاي وحشي
ميگن که " دندان ما پاک اس و وجدان ما راحت " !
مه به سگ ِ سياه ميگم که
: چشمته صدقه که اگه سگام هستي خو سگ ِ پدرکده و اصيل هستي . آفرين به تو
که از کارهاي کرده گي ات پشيمان هستي و شهامت ِ اعتراف کدنه داري . آفرين
به تو که ده چشم مردم خاک نمي پاشي و حقيقته پنهان نمي کني . تو با همي
گپاي صادقانيت ، سر همه سگ هاي باوجدانه بلند ساختي .
مگم لعنت خدا به سر سگ هاي
سرخ روسي ما که از همه جنايتکاري هاي خود منکر ميشن ، ميگن که هيچ جنايت و
گناه و خطا از دست شان سر نزده اس ، يک ذره وجدان و صداقت و شهامت ندارن
و بعد از آن همه جنايت که کدن هنوز هم حق بابه طلب دارن و دل شان ميشه که
کسي به روي شان گل نگويه .
لعنت خدا به سر
حنايتکارهايی که از خونريزي و خونخوري مشهور جهان شدن ، مگم يک نفرش اعتراف
به جنايت خود نميکنه .
لعنت خدا به سر ازو سگ هایي
که ده اوغانستان همي حالي در هزار جنايت دست دارن و هزارها انسان بيگناه ره
غَرب و غُراب مي کنن ، اما خم به ابروي خود نميآرن .
برين ، برين ، همو سگ ِ
سياهي سياه سنگه بخانين ، به همه جنايت کارها ، به همه شکنجه گرها ، به همه
خود فروخته هاي ديروز و امروز لعنت و نفرين بفرستين .
*** |