کابل ناتهـ، Kabulnath




























Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
 
اهل هنود : اصطلاح درست یا نادرست؟
 

پروفیسر داکتر عبدالخالق رشید

 
 
 

دوست ارجمند و دوست داشتنی ایشورجی،

 

نامه ای دوستانه و پيشنهادي شما را در حال دریافتم که مصروف روزهای رخصتی تابستانی ام درخارج ازباشگاه دایمی ام بودم، و دور از منابع و یاداشت هايم استم که در رابطه باید از آن یادآوری میشد.

 

دوستان عزیز، درآغاز دهه سوم سده بیستم انگلیسهای غارتگر ناجوانمردانه درپی ازبین بردن و پرچیدن خوان گسترده زبان فارسی دری از شبه قاره هند گردیدند، زبان که تقریبآ هشتصد سال زبان رسمی این کشور بود و تمام آثار رسمی، علمی و تاریخی این کشور با این زبان در طول سده ها آذین یافته بود.

 

انگلیسها با برچیدن خوان زبان فارسی از شبه قاره هند میخواستند بخاطر ادامه موجودیت استعماري خود درین کشور تایک مدت دیگر نفس آرام کشند. به هندیها [هندوان] میگفتند که از تسلط زبان و فرهنگ اسلام باید خود را برهانند،و به مسلمانان گوشزد میکردند که شما باید در عوض زبان فارسی زبان خود (زبان هندوستانی) را تقویت بخشید و از آن باید پاسداری نمایید.

 

آنها توانستند که این توطیه ماهرانه خود را جامه عملي دهند، زبان هندوستانی را که اکنون زبان اردو در پاکستان و هندی در هندوستان جانشین آن است مصحلتآ در پهلوی زبان انگلیسی رویکار کردند که عمر آن با تجزیه هندوستان بدو کشور به پایان رسید، شبه قارهء هند بدو کشور تقسیم گردید و مسله زبانها نیز از درد بیدرمان تجزیه در امن نماند. زبان انگليسی زبان اصلی دوکشورگردید که تاکنون ازهمان اهمیت دوران استعماري برخوردار است.

دانشمندان هندی همیشه درباره نفوذ حیریت آور این زبان ابراز نگرانی می کنند، ولی نمی توانند دست و پای خود را ازطلسم و جادوی زبان انگلیسی رها کنند.

 

من بیاد دارم که نخست وزیرقبلی هند اتل بیهاری واچپای در زمان صدارت خود در یک بیانیه شان ابراز داشتند که نود هشت درصد نفوس هندوستان در اسارت زبان انگلیسی قراردارند...

 

به هرصورت درنتیجه زبان هندوستانی یعنی هیچ، فقط توطیه ای بود که بخاطر اسیرنگهداشتن هندوستان بکار برده شد وبس، به همین سان موضوع نامهای هندو و هندی نیز ازمسایلی اند که میتوانیم آنرا نیز در همین رابطه درنظرداشت.

 

هندیان، هندوستان رادرطول تاریخ خود بنام بهارت یاد کرده اند، مردم که منسوب به این سرزمین بوده اند آنها بنام بهارتی یاد شده اند. واژه هند، اند نیز از واژه های نهایت مهم و مورد کاربرد برای سرزمین بهارتا بوده که تاکنون نیزبرای این خطه معمول بوده واست دریکی ازکتابهای معتبر خواندم که نام سرهند (مرادش بخش ازپنجاب هند است) دراصل آن (سه) و(یند) بوده که اولي به معنی شیر، و دومی به معنی جنگل می باشند، که درمابعد آنرا سرهند ویا آغاز و مدخل هندوستان تعبیروتفسیر کرده اند.

 

به نظر بنده پسینه یادشده درباره هند نظر به شرایط اقلیمی و جغرافیایی این سرزمین میتواند تا اندازه ای قناعت ما را فراهم سازد.

خوشال خان ختک شاعرنامدار زبان پشتو و فارسی کلمه هند را به گونه ای (اند) یادآوری کرده است، او هندوکش را نیز(اندکو) نام داده است.

در زبانهای ما نیز واژه هند برای هندوستان و هندو، هندی، هندوان، هندیان، هندوها  به مردم و باشنده های این کشوراز زمان البیرونی تا حبیبی و کهزاد بکار گرفته شده است.

 

تا جایکه سرزمین و رنگارنگی هندوستان نشان میدهند، اکثر نویسندگان هندوستان کنونی نیز واژه هندی را برواژه هندو برتري میدهند وآنرا در نوشته ها وگفتارهای شان بکارمیگرند.

 

هندوستان سرزمین مردمان مختلف و مذاهب جداگانه است، نزدیک به دوصد ملیون مسلمانان اضافترازبیست ملیون عسیوی و نزدیک به پانزده ملیون سکهـ درآن زندگي دارند که خودرا هندونمی گویند، بلکه خود را هندی خطاب می کنند.

بیبنید، پاکستانهای که درخارج ازپاکستان زندگی دارند در اکثرکشورهای اروپایی و امریکایی امروز به نامهای نهایت مصنوعی (پاکی، و پاکیها) مشهورشده اند.که درآینده ای نزدیک موجب نگرانی شماری ازمردم این کشورخواهند شد، زیرا که زیر چتر واژه پاک و پاکی گاهی قومی ویا گروه که امروز ممثل هویت دیرینه مردم و سرزمین شان باشند، وجود نداشتند. هرگروه که در هر کشور در همچو بازی های بیمورد غیرملی و غیرتاریخی درگیرشوند، فکرمی کنم چنین اشتباهی رادرقبال برای هویت ملی کشور شان خواهند داشت.

همین است، که برای عصرما دیگر تحمل و تکرار واژه های چون ترکستانی، بجای ترکی، تاجکستانی به بجای تاجکي،ازبکستانی بجای ازبکی،افغانستانی بجای افغانی وهندوستانی به جای هندی را ازنظر تحول تاریخی و زبانی و کلتوری دشوارخواهند بود.

 

و در افغانستان ما، چون هندیان یا هندیهای [هندوان - اس] کشورما درین سرزمین ازسده ها، و هزاره ها مانند بعضی ها مردم ناآشنا و مجهوالهویه نبودند، ما با ایشان، ایشان با ما درگسترش فرهنگ انسانی شریک بوده اند ازینرو آنها حق دارند، درکشورما دارای نام وهویت فرهنگی دلخوای خود شان باشند، ما باید با درنظرداشت این که دیروز، امروز وفردای مان با این کتله ای ازکهن ترین مردم آسیا گره خورده است، ترجیح میدهیم که بجای واژه های که بارمنفی آن برهویت این گروهی ازمردم ما سنگینی می کند،واژه (هندی) را بجای واژه های اهل هنود( که برای ماهم چندان آشنا نبوده) و واژه هندو که یک گروه ازمردمان (هندي) را در برمیگیرند بکاربریم. هندیان افغانی در دری وافغانی هندیان درپشتو، ترکیب های اند که ما آنرا به گونه نهایت طبعیی آن برای هندی تباران افغانی، بکار برده میتوانیم.

با سپاس،

پرفیسورعبدالخالق رشید

استاد مرکز فارسی و مطالعات آسیای میانه پوهنتون نهرو، دهلی جدید

 

یادداشت:

صد سلام و سپاس بر استاد گرانقدر پروفیسور عبدالخالق رشید، که در روزهای رخصتی، زحمت نوشتن این مطلب با ارزش را پذیرا شدند. تنها از روی روشن شدن حقیقت عرض میکنم که فرمایشات شان تا پراگرف « و در افغانستان ما» جنبهء آفاقی داشته است.

 

هندوان افغانستان، تبار هندی ندارند. بلکه مردمان بومی این سرزمین بلاکشیده بوده، در هنگام تهاجم عربها، اکثریت شان مسلمان گردیدند و اندکی از آنها همان باور پیشینه یعنی آیین هندو را پیرو ماندند که اقلیت امروزی افغانهای هندو از نسل و نسب همانها هستند.

آفتابی است که در جهان هر هنـــدو، هندوستانی ویا هندی نیست، چنانکه هر مسلمان، عرب ویا افغــــــــان نتواند بود.

با حرمت عظیم ایشور داس

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۷۷           سال چهـــــــــارم                  اســــــــــــد    ١٣٨۷                  جولای/ اگست 2008