سه دهه واندی پیش،زیرعنوان بالا طنزی از یک نویسنده
نامدار کشور در جریده ملی ( ترجمان) نشر شده بود که حالت فقر،درمانده گی
بیکاری و وضع رقتبار مردم را به تصویر کشیده بود.امروز که سالها از ان
روزگار تلخ میگذرد،مردم ما ،روز و روزگار به مراتب تلخ تر وفاجعه بار تر از
گذشته دارند.این سالها از طریق رادیو ها واطلاعات جمعی میشنویم ومیخوانیم
که در مطبوعات کشور ما از برکت دموکراسی وارداتی غربی نه دهها، بلکه صد ها
روز نامه، مجله، راد یو و تلویزیون به پخش و نشرات آغاز میکنند در خارج از
کشور نیز این تلا شها جریان دارد و حتی آنهایی که از سوسیال، مدد معاش بخور
و نمیر هم می گیرند،نشرات تلویزیونی بیست وچهار ساعته بخود ساخته اند.
در دوران جمهوری محمد داوود خان ،یک تلویزیون دولتی بود
که افزود بر نشر برنامه های تفریحی ،سیاست های دولت را نیز منعکس میکرد.در
حاکمیت حزب دموکراتیک خلق هم همان تلو یز یون دولتی بود.با وصف آنکه تمام
کشور های بلوک سو سیالیستی ان دولت را کمک میکرد ، نه توانست بیش از چند
تلویزیون محلی را فعال سازد.تامین هزینه نشرات تلویزیونی و رسانه ها حتی در
دولت ها محدود بود چه رسد به ساز ما نها ، و نهاد های غیر دولتی.برخی نشریه
های ملی وغیر دولتی که از طریق احزاب خود نشرات داشتند،در اثر نبود امکانات
مالی ،هفته ها نشریهء شان از چاپ نمی برآمد.اما این نشریه های خبری و صوتی
که امروز در داخل و خارج از کشور 24 ساعت نشرات دارند، هزینهء ان از کجا
میشود؟ از حق الاشتراک، از کمک های افراد ؟ ویا منابعی هستند که آنها را
کمک می کنند وبرای چی؟ در کشوری که مردم ان در اکثر ولسوالی های ولا یات (
بدخشان وبامیان)گیاه وعلف میخورند،سر زمینی به مراتب جنگ زده،ویران شده و
قحطی زده و نیاز مند به کمکهای جامعهء بین المللی، هزینه اینهمه تلویزیون
های شخصی وغیر دولتی ورادیوها ومطبوعات ،ازکجا میشود؟ واینهمه پولها چرا
درهمین راه به مصرف رسانیده میشود؟ دموکراسی وآزادی رسانه ها ومطبوعات
البته که خوبست،البته یک ارزش دموکراتیک ومتمد نانه است.اما برای مردم فقیر
وگرسنهء افغانستان، نه! بنظر می رسد که این تلاشها، حاصل دموکراسی وارداتی
غربی_ امریکایی است که از یخن مردم ما گرفته است تا آنها را مشغول گرفتاری
هایی کند که از اهداف اصلی، شان یعنی بیداری ملی، به دور بمانند.گرسنه و
بیکار نگهداشته شوند تا کارت رای شان با پول زورمندان برای اهداف سیاسی به
ساده گی ،خریداری شود.
آقای کرزی! مردم، به روزنامه، وتلویزیون 24 ساعته
ومطبوعات پندیده اما بی محتوی وتفرقه افگن،نیاز ندارند.آنها،نان و خانه
وکار میخواهند.صلح وامنیت میخواهند،سیری شکم های گرسنه ء فرزندان خود را
میخواهند،مسکن ولانه ای برای سپری کردن شبانه روزی خود میخواهند.به آواره
گان بازگشت کرده از کشور های همسایه نگاه کرده اید که در دشت های سوزان و
خیمه های گندیده وسوخته ، روز وشب را سپری میکنند.شکم های گرسنه واندام های
استخوانی وبی گوشت شان به مرده های قبر، میماند. بگویید آنها به تلویزیون و
سریالهای هندی و پاکستانی و روزنامه نیاز دارند ویا به نان ولباس؟ به بهسود
وهزاره جات نگاه کرده اید که کوچی ها با تیر وتفنگ ، مردم محل را با قباله
های عصر عبد الرحمانی ،از خانه های شان کوچانیده ،خانه وکشتزار های شان را
غصب کرده اند.؟ وآقای فاروق وردک، رییس اداره امور وفاروق های دیگر، بر آتش
این دشمنی ها، نفت پیش میکنند؟ به هیرویین فروشان وخشخاش کاران جنوب وشرق
وشمال کشور توجه کرده اید که این ملت رابه مردم دنیا چرسی وبنگی وتریاکی و
تروریست ودهشت افگن معرفی کرده اند ودهقانان مظلوم را واداشته اند تا حاصل
کشت خود رابه بیگانگان و دلالان هیرویین و تریاک بفروشند وبازار جنگ واسلحه
را گرم نگهدارند. شما وحکومت شما بجای نشر اخبار وتلویزیون های گوناگون و
رسانه های جنگ افروز و تفرقه افگن ،ریشهء هیرویین وتریاک را از کشور تان بر
کنید وبرای ان دهقانان ناگزیر به کشت خشخاش،گندم وسامان الات زراعتی بدهید
که از مزدوری بیگانگان نجات یابند و دست به گدایی و مزدوری نه زنند.
اگر معنی دموکراسی وآزادی بیان همین است که شما به
ارمغان اورده اید،این راه شما به ترکستان میرود.مردم را این رسانه ها
وتبلیغات بیدار نمی سازد ودموکراسی را برای شان نمی اورد ، بلکه مانند
افیونی است که هنوز خواب غفلت را در چشمان بی فروغ وخسته آنها ترزیق
میکند.هالند، کشوری دارای چنان اقتصاد پیشرفته و متکی بخود،9 نه کا نال
تلویزیونی دارد،در لندن، پایتخت انگلستان، پنج کانال تلویزیونی فعال
است.اما در افغانستان، کشوری که هشتاد در صد مردم ان زیر فقر وبیکاری زنده
گی میکنند،کانالهای فعال تلویزیونی ونشرات خبری اش بیش از این دو کشور بزرگ
صنعتی جهان است.مردم فقیر وگرسنهء ما به رقص کتک،تلویزیون های رنگارنگ ومسا
بقات سپورتی نما یشی و چیز های مضحک تر از این دست،نیازی ندارند.به این
ملت، نان،خانه، لباس کار،امنیت وارامش روحی باید داد.تا انها خود دست به
کار های ابتکاری، خلاقیت، روشنگری،سازنده گی وافریننده گی بزنند.نفت به اتش
نفاق افگندن،وبر تری جویی و خوار انگاشتن ارزش های ملی اقوام واقلیت های
قومی ، کار یک دولت انتخابی نیست.این سیاست ها، کار دولت ها استبدادی وخود
کامه است.شما باید یکی از این دو را انتخاب نمایید. نمیشود با یک دست، به
اصطلاح دو تربوز را گرفت.یعنی هم ملی بود وهم فاشیست و مستبد.و تا انجا که
اعمال حکومت شما نشان میدهد، راه دومی را بخود انتخاب کرده اید.دوام
استبداد،خشونت، برتری جویی قومی مردمی بر مردمان دیگر،عصیا نها را بار می
اورد. و میدانیم که مردم امروزر،آن رمه های گوسفند دیروزی نیستند که از
دنبال هر چوپانی، راه بروند.
( جولای 2008 _لندن)
|