از چند هفته به اینسو، هر روز،
خبری از بحران بانک ها، بالاترفتن قیمت مواد نفتی ومواد خوراکی منتشر می
شود. سیاستمداران و بانکداران در تپ وتلاش جلوگیری از رشد بحران وافزایش
انفلاسیون همه گیر هستند. سخنرانان و سنخنگویان جلسات نمایشی، مردم را به
صبر، بردباری و پذیرش زود گذر بودن بحران دعوت می کنند.
رشد سرسام آور نرخ مواد مورد
نیاز انسانها نگرانی فزاینده یی را برای همه بار آورده است. اما همیشه چنین
بوده است که همچو بحرانها، فشار اصلی وکمر شکن را بالای شانه های مردم
فقیرو ملیون ها انسان کشورهای فقیرایجاد می کند. این بار نیز مردمان هند و
مصر و کشورهای افریقایی را به جان رسانیده و دست به مظاهراتی نیز زدند.
با فشار این بحران
حضورکوچکترین ناگواری طبیعی مانند خشکسالی نیز بدان میفزاید و مردم نادار و
غریب را به گرسنگی وتنگدستی بیشتر مواجه میسازد.
هفته های اخیر که همه جا صحبت
ازین بحران وعواقب آن بالای مردم جهان بود، گزارش های حاصله از افغانستان
نیزسخت نگران کننده بوده است. در بدخشان و برخی نواحی آن کار مردم به خوردن
علف وگیاه ها رسیده است. در کابل، نان های خشکیده را با ناتوانی می خرند
وبا آب تر کرده به اطفال میدهند. میتوان گفت که در همه جا فقر وبی نانی
مردم را تهدید میکند.
اینکه اولیای امور چقدر درین مسألۀ مهم وحیاتی می
اندیشند، جای سوال است. فکر میشود بهتر آن است که از آن همه پول های اختصاص
داده شده برای افغانستان به منظور مقابله با این آفت ویرانگر استفاده شده و
مشکل فقر وبی نوایی را در مرکز توجه بگذارند.
تا پیش ازینکه شاهد مرگ ده ها هزار انسان باشیم، آن هم در شرایطی که جیب
های یک عده یی معدود پرتر میشود. |