از آن دور نزدیک از آن دور دور
از آن کوچه خاک و خشم و غرور
از ان خانه های که بر باد رفـــــت
از آن جوبـــــــیاران گشـــــته تنور
از آن چاوشان خموشی و سوگ
از آن گورزادان زنده به گــــــــور
از آن نیم بندان با اسم و رسم
ز دزدان سر راه شعر و شعـــور
من از جماعت دگر خسته ام
نـــــدارم سر آشــــــــــتی و خطور
به جایی که هرگز مرا جا نبود
به آن دور نزدیک به آن دور
دور
|