قصه نیست که تو همیشه عیار باشی
و من همیشه صبور
قصه نیست که اندوهانم را با لبخندی زدوده باشی
و فکر کردن به تو
سرمای تنم را تموز از نو کند
قصه نیست
اینگونه که در کنار هم پیر می شویم
و هر کدام
برای خودش تنهاست
قصه نیست
که من در کدام جای گمت می کنم
شاید
در اولین شیار زیر چشم هام
و تو
برای یافتن دست دراز نمیکنی
**
**** |