کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

               سیده حسین

    

 
معرفی کتاب « نیم نگاهی به تاریخ شکنجه در افغانستان»

 




مؤلف: محمد نصیرمهرین (نویسنده ومؤرخ)
موضوع: شکنجۀ مخالفان وبیگناهان از زمان امیرعبدالرحمن تا پایان حکومت خلق وپرچم
ناشر: انتشارات شاهمامه
زمان 1400 هجری شمسی.
158 صفحه با ترجمۀ انگلیسی عنوان ها در آخر کتاب.
بدست گرفتن کتاب«نیم نگاهی به تاریخ شکنجه در افغانستان»، خواندن عنوان و بعد نگاه کردن تصویرها برایم سخت تکان دهنده بود. گرچه راجع به شکنجه های دوران حکومت خلقی ها و پرچمی ها بسیار خوانده وشنیده ام،اما آن چه را در این کتاب خواندم خبر شدن بیشتر ازرنج شکنجه ورفتار بی نهایت هولناک شکنجه گران در تاریخ یاد شده بود.
میدانم که اطلاع از شکنجه در خواننده، نام شکنجه به نوعی چه شنیده گی، وچه نوشتاری و مخصوصاً از قلم آنهایی که خود با گوشت و پوست لمس آنرا کرده اند، وجدان را تکان میدهد ونوعی انزجار را بیدار می کند.مؤلف محترم شکنجه شده ها را دیده و کتاب های زندان دیده ها وشکنجه شده را مطالعه کرده و با امانتداری وقتی آنرا بخواننده سپرده، واقعاً انزجار علیه شکنجه را بوجود میاورد.
کتاب از درد و رنج، نی! بلکه از خشونت به تمام معنا پرده برمیدارد. از زمان های قدیم سیاهچال ها الی دوران مدرن شکنجه برقی در«الماری» که نوعی دستگاهی شکنجه و برای اکثریت مرگ با خود به همراه داشته است. آه که چقدر دردناک است که هموطن بیگناه من وشما، دارندۀ کودک و همسر،ارزوی خدمت بوطن در الماری گذاشته شده تا شکنجۀ برقی ببیند. ووقتی که شکنجه گر بعد ازمشغولیت با تلفون دروازه الماری شکنجۀ برقی را باز میکند، آن بیگناه جان به جان آفرین داده است.
بردن مخالف سیاسی با زنجیر و زولانه با«دیگ بخار» (موتر حامل زندانی ها) با کله داغ کردن و امروزی برق دادن در روی برف و انداختن به آب جوش تا نوشاندن آب بعد از شکنجه و وصل کردن به سیم برق و ده ها قصه های که راوی و خواننده را به سلول ها می برد و برمی گرداند، همه وهمه را هزاران هموطن ما دیده که اشک آور هستند.
این که با کلمات توهین آمیز و رفتار بسی ناانسانی و نگذاشتن برای رفع حاجت و یا دادن غذای شور و هم مریض کردن عمدی زندانیان و ده ها نوع جزا، خشونت و شکنجه و زنده نگذاشتن برای اقرار گرفتن از زندانی و یا« بلا به پسش که مرد» و پر کردن پلیگون ها را بجا شاهد ماندند، در این کتاب خواننده را آشنا و متوجه میسازد که در وطن هموطن ما چه دیده است.
از انواع حشرات در زندان که بعد از شکنجه پوست و روان را زجر داده تا انباشته کردن ده ها انسان بی گناه در یک اطاق وهم نبودن آب برای شستن و پاکی تن و لباس یا دزدی از دوا و مال زندانی.
فشارروحی خشن با خانواده ها و بی سرپرست ماندن زن با فرزندان و هم فشار مالی با تهیه غذا و پول مصرف داخل زندان و قیودات رفتاری با دیگر اعضای خانواده زندانی و هم تلاشی خانه ها و یا روز ها و ماه ها بیخبر از عزیزی، با پیامدآسیب های جبران ناپذیری که بر خانواده ها گذاشته است، مگر میتواند وجدان ها را تکان ندهد ومتوجه انزجار از شکنجه نسازد.
من با خواندن کتاب « نیم نگاهی به شکنجه...» بار بار احساس کردم که مو براندامم راست شده و گلویم بغض کرده است و به یاد نواسه ی کاکای همسرم که شانزده سال داشت و به جرم کشتن یک روسی دستگیر شده بود، افتادم که برای قاضی در محکمه گفته بود:« اگر ناخن هایت را می کشیدند و انگشتان دستت را می شکستاندند و برق ات می دادند، شما هم جای من بودید، اعتراف می کردید که بلی! من کشتم تا از شر شان خلاص و یا دعا می کردی که مرگ به سراغت بیاید.» یا مامای عزیزم که از شکنجه اش فقط یکبار به من گفت و من تا امروز وقتی به یاد می آورم که داغ شمع زیر گلو و سوزن بالای سر و تنگی چوکی را که ساعت ها با بیدار خوابی همراه بود، وی را تا چه اندازه شکنجه داده است و چقدر ظالمانه بوده است. شرم تان باد، کسانی که شکنجه کردید،هنوز زنده اید من برای تان عذاب وجدان می خواهم و آرزوی محکوم کردن ظلم تان را.
این کتاب را باید خواند و از خود پرسید که آن مردان وآدم های شکنجه گر، چگونه در خانه های شان با زن و فرزندان و یا دوستان شان رابطه داشتند؟ چرا این قدر بی رحم بودند؟ آیا فقط برای معاش بخور نمیراین کار را انجام می دادند یا این که سادیست بودند؟ چطور می توان یک انسان را زنده بگورکرد و شب خوابید. چقدر باید ناانسان بود تا برای گرفتن اعتراف زجرکش کرد و بعد خندید و به زندگی ادامه داد. وقتی این سوالات را می کنیم، ضرورت حکومت های دیکتاتور ومستبد را به شکنجه متوجه میشویم. پس برای تکرار نشدن شکنجه، باید از طرف مردم جامعه با حکومت های استبدادی، ظالم وتوطئه کننده خدا حافظی شود. به همین خاطر است که مؤلف محترم در آغاز کتاب مینویسد: :«این کتاب را به شکنجه دیده گان تقدیم می کنم که شب ها و روزهای بسیاری را با رنج های شان زیسته ام. و به باامیدی که چند دهه در سینه ام لانه داشته است، به نسلی تقدیم می کنم که قد برمی افرازد، اما با عوامل رویش شکنجه، گسست تاریخی – سیاسی و انسانی خواهند داشت»
علاوه بر دعوت هم میهنانم که کتاب را مطالعه کنند، من برای شکنجه دیده ها ورفتگان راه آزادی آرامش جاودان میخواهم و برای خانواده های شان سربلندی. به عزیزانی که زنده از آن شکنجه خانه ها زنده بدر آمدند، احترام می گذارم.
برای محترم نصیر مهرین پژوهشگر و تاریخ نویس با نوشتن این کتاب باارزش و مستند که با عنوان های مشخص به جامعه تقدیم کرده است، توفیق بیشتر وصحتمندی میخواهم. طوری که در مقدمه کتاب مینویسد موضوع شکنجه باید پس از دوران خلقی ها وپرچمی ها هم تهیه شود. زیرا شکنجه بعد از حکومت ظالم آنها در وطن از بین نرفت. وامروز که امارات طالبان، وطن را زندان وشکنجه گاه ساخته است، زنان داد خواه وحق جو را زندانی وشکنجه میکند، به نوعی فجیع شکنجه را برای عقیده به آزادی و مرام شان زندگی که با شعار برحق «نان- کار- آزادی» در برابر آنها اعمال میکند، اهمیت محکوک کردن شکنجه و زندان حکومت استتبدادی بیشتر میشود.
با یاد زنان حق طلب ومبارز وطن و گم شده هایی اند که هنوز هیچ اطلاعی از آن ها در دست نیست. زنانی که سال ها پشت مردان مبارزه را خالی نگذاشتند، حالا خود در بند خشونت گیرمانده اند. پیروز باد آزادی و آزاده گان در هر دوره و هر جا. به امید رهایی زنان در بند و گم شدن روی شکنجه از وطن عزیزما.



 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۴۰۱     سال هــــــــــــــــفدهم                    دلــــو۱۴۰۰                       هجری  خورشیدی         اول فبوری   ۲۰۲۲