کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 
 

              حمزه واعظی

    

 
سقوطیات ـ۲

 

 

مقاومت های معنا ساز
در بیست سال گذشته، دگردیسی های فرهنگی و اجتماعی معناداری در رفتارها و عادت های جامعه ی افغانستان، بویژه در الگوی زیست شهری رخ داده است. عادت به لباس های تمیز و شیک برای جوانان و دختران، عادت به آرایش و پیراستگی، عادت به آزادی بیان، جرات اعتراض و تظاهرات و بیان خواسته ها. عادت به دیدن زنان در تلویزون ها. عادت به برنامه های تفریحی و سرگرمی ها در رسانه ها. عادت به رستوران رفتن و کافه نشینی. عادت به لذت بردن از کافه کتاب ها. عادت به برگزاری سیمینارها و محافل ادبی و هنری. عادت به برگزاری و رفتن به نمایشگاههای هنری وفرهنگی. عادت به شادمانی و تنوع. عادت به برگزاری شبهای شعر وقصه و عادت به بسیاری از مظاهر و عناصر نوگرایی و شهرنشینی مدرن.
این دگردیسی ها شاید بدلیل این که در طول د و دهه در رفتارها و زیست فرهنگی روزانه ی مردم نهادمندی پیدا کرده اند، چندان به نظر نیایند اما مجموعه عناصر و رفتاهارهایی را معنا می بخشند که در فهرست تغییرات اجتماعی ـ فرهنگی ردیف می شوند و مجموعه ای از ارزشها و باورهای پویا، زنده و نشاط آور را بعنوان ملزومات شهرنشینی و زندگی مدرن تبلور بخشیده اند.


طالبان، عمدتن خاستگاه روستایی ـ عشیره ای دارند و با همان عادت و نگاه و پس زمینه ی آموزشی و فرهنگی وارد شهر می شوند. دیدن چنین مظاهر و رفتارهایی در جامعه شهری برای آن ها امری کاملا نامعمول ودرعین حال هیجان انگیز است. مخالفت با چنین مظاهری از سوی طالبان، سوای باورهای دینی و آموزه های مذهبی، اساسن ریشه در عادت به نظم ذهنی عشیره ای و فقدان تجربه عینی آنها از زندگی شهری دارد. بنابراین، مخالفت با مظاهر زندگی مدرن شهری اولا از تضادی ناشی می شود که تجربه ی عینی و تصورات ذهن عشیره ای با مضاهر مدرنیت پیدا می کند و دوما و مهمتر از آن، بحث اعمال قدرت درمیان است. طالبان با تحمیل نظم ذهنی و تجربه ی زیست فرهنگی خود بر شهروندان، به نوعی در آستانه ی منازعه ی قدرت اجتماعی، سلطه ی روانی، فرهنگی و اجتماعی و در نهایت آمریت سیاسی خودرا برزندگی اجتماعی شهروندان اثبات و استقرار می بخشند.


نکته ی مهم این است که درهمین ابتدا، اگر شهروندان بتوانند بر ادامه ی عادت های فرهنگی و رفتارهای اجتماعی پذیرفته ی خویش اصرار بورزند، به مثابه یک قدرت فرهنگی نرم، مقاومت های معناسازی را در برابر قدرت مسلط طالبان شکل می دهند و بتدریج آنهارا به دیدن چنین الگوهای رفتاری عادت خواهند داد و بدین ترتیب می توان فرایند تغییر را استمرار فرهنگی و حیات معنوی و پویایی اجتماعی و پایداری مدنی ـ سیاسی بخشید.
آنچه مسلم است این مقاومت اگر هماهنگ، جسورانه، مداوم و نیرومند ادامه پیدا کند، در منازعه تقابل فرهنگی با الگوی زیست فرهنگی طالبان، موثر ترین استراتژی خواهد بود.


شکی نیست که طالبان در ماهیت سیاسی و اندیشه ی ایدیولوژیک خود تغییر بنیادینی نکرده اند اما پیداست که آنها در تاکتیک و الگوی رفتار سیاسی برای تثبیت و تداوم حاکمیت خود، پخته تر و هوشیارتر شده اند و درک روشنی از مناسبات جهانی و تعاملِ منجر به سلطه برشهروندان افغانستان پیدا کرده اند. همین درک، باعث می شود که قدرت مانور مقاومت شهروندان بر الگوی رفتار آن ها اثر بگذارد و برای ادامه و تثبیت قدرت مطلقه ی خود، چهره ی منعطف تری برای شهروندان افغانستان و در منظر جامعه جهانی از خود نمایش دهند.


از همین ابتدا اگر زنان، جوانان، کارمندان، نهادهای رسانه ای و مدنی و بازاریان و اصناف بر ادامه ی رفتارهای اجتماعی و الگوی زیست فرهنگی ـ شهرنشینی خود اصرار ورزند و جسارت به خرج دهند، موثر ترین و کارا ترین الگوی مقاومت فرهنگی معناساز را در تقابل به سلطه فرهنگی و جنگ ارزشها با طالبان شکل خواهد گرفت و درنهایت، آن هارا دراین تقابل فرهنگی مغلوب خواهند ساخت؛ ولی اگر از همین ابتدا، تمام مردان کلاه بپوشند و ریش بگذارند و تمام زنان برقع بپوشند و تمام دختران در پستوهای خانه قایم شوند و از رفتن به کار و دانشگاه و مکتب ابا ورزند و بازاریان بجای لباس های شیک و لوازم آرایش زنانه، دکان های شان را لبریز از برقع و کلاه سفید و پتوی پیشاوری و قیچی ریش بری کنند، بدون شک طالبان بر روان اجتماعی، روح فرهنگی و وجدان جمعی جامعه مسلط خواهند شد و بر وفق مراد و اراده سیاه عشیره ای و بدوی شان عمل خواهند نمود.
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۳۹۰     سال هــــــــــــــــفدهم      اسد/ سنبله ۱۴۰۰      هجری  خورشیدی    شانزدهم اگست   ۲۰۲۱