کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

پوهنمل ديپلوم انجینر اميليا اسپارتك

    

 
كابل ناتهـ، به بلوغ چهارده سالگي رسيد !

 

 


به دست اندركاران عزيزش تبريك گفته پيروزي هاي فراوان شان‌را آرزو مي نمايم و به اين بهانه كه مصادف با ۸ مارچ روز همبستگي زنان جهان، است مي خواهم از وضع زنان كشور سخني بگويم !
بگذار از درد زني بگويم كه سالهاست در آتش جنگ مي سوزد !
نخست از همه اين روز همبستگي زنان جهان را از طريق سايت وزين شما، به تمام زنان آزاده جهان و زنان افغانستان گرامي باد مي گويم !
من از سر زمين آمده ام، كه سال‌هاست زنانش با اين جنگ هاي نيابتي بار بار مي سوزد و مي سازد ، زيرا از يك طرف ساختار پدر - مرد سالار بر وي حاكم است و از جانب ديگرآسيب جنگ را هر روز مردم ما، به ويژه زنان ما در تارو پود خود ، به اشكال مختلف از دست افراطگرايان مذهبي، طالبان و داعش ، و مافيايي دولتي و بين المللي تجربه مي نمايند !


ما مي‌دانيم كه گلوباليزم از يكسو و جنگ و خونريزي ٤٠ ساله از سوي ديگر بار سنگين را بر دوش زنان افغانستان گذاشته است. فقر زنان و كودكان يكي از پديده هايست كه جنگ مؤلد آنست و امروز زنان و كودكان كشور به آن دست و پنجه نرم مي كنند و بزرگترين آسيب را از اين ناحيه متحمل مي شوند . دليل ديگرش ساختار حاكم پدر- مرد سالاري سنتي و مذهبي است كه زن را از چار ديوار خانه فراتر نمي‌گذارد ، تا در اقتصاد و نقش های دیگر سهم بگیرند.


اما در اين چند سال آخير زنان مناطق جنوب و شمال شرق كشور ، به طور گسترده در گرو اقتصاد مافيايي و مواد مخدر به شكل وسيع مبدل گرديده اند ، زيرا مافيا در كشور نيز خصلت جهانگير و يا گلوبال يافته است . همچنان كه تروريزم و جنگ در افغانستان خصوصيت گلوبال دارد .
از اينرو سه پديده وحشتناك جنگ ، تروريزم ، و مواد مخدر مسايلي اند كه با هم در ارتباط بوده و تمام حيات جامعهء ما را به طور اعم و زندگي زن ما را بطور خاص تهديد مي كند و برباد مي سازد . بحث روي موضوع زن افغانستان از اين سه پديده آغاز مي گردد و با آن پيوند عميق دارد .
جنگ تفكر خشونت را ميزايد ، كه ما شاهد سنگسار ها و محاكم صحرايي زنان و گوش و بيني بريدن ها سر بريدنها و انواع مختلف خشونت ها ، در مناطق زير سلطه طالبان بوديم كه هنوز جريان دارد. .
جنگ ترور مي آفريند و انتحاري و بم گذاري و ترور هاي فردي و زنجيري جزء آنست .
جنگ با قاچاق مواد مخدر تغذيه مي گردد ، با سهم گيري تعدادي زنان در توليد آن ، تعدادي زيادي زنان و كودكان معتاد گرديده اند كه از جمله يك ونيم مليون شهروند افغانستان كه معتاد به مواد مخدر اند ،١٥٪؜ آنرا زنان و ٩٪؜ آنرا كودكان تشكيل مي دهد !
بنابرين سازمانها و نهاد هاي مدافع حقوق زن براي رهايي زن بايد قبل از همه به اين سه معضل اساسي جامعه ما بيانديشند .نبايد گذاشت كه مردان بر اين موضوعات تصميم بگيرند، بلكه زنها نيز بايد حرف و انديشه يي براي گفتن جهت برون رفت و رهايي از اين سه اهريمن بدبختي داشته باشند .البته شايد اين حرفها تا اندازه خيالبافانه و اتوپيايي به نظر آيد ، اما من مي گويم زنان اين توانمندي را دارند ، هر گاه در كشور قانونيت پديد آيد . زنان مي توانند به حيث نيم جامعه مطابق قانون اساسي هويت شانرا به اثبات برساند . اما آنچي زنان افغانستان تا به حال نداشته اند و جامعهء پدر- مردسالار سنتي و مذهبي مانع آن گرديده است ، عبارت از دست يابي به تحصيل و آموزش است . زيرا انسان باسواد مي تواند از حقوق خود آگاه گردد و براي رهايي خود برزمد . هم اكنون نظر به آمار يونسكو ، تعداد مكاتب دخترانه يك سوم مكاتب را تشكيل ميدهد كه از هر ده دختر ٤ تن آن و از هر ده پسر ٧ تن به مكتب جذب گرديده اند ، در نهاد هاي عالي هم به همين منوال است . فرهنگ طالبانيزم به باور مسلط جامعه مبدل شده است و اين تنها طالبان نيستند كه در برابر تحصيل دختران قرار دارند ، بلكه جامعه مردان در كل چنين مي انديشند .
بخش ديگر، مساله صحت است، كه هنوز هم تعداد مرگ و مير اطفال و مادران در وقت زايمان در افغانستان بلندترين سطح را در جهان دارد . يكي از علل اساسي آن ازدواج هاي پاهين سن و اجباري مي باشد ، كه خود طفل ، طفل ولادت مي كند. اين وضع باعث مي شود كه بسياري از مادران جوان با از دست دادن طفل خود به ديپريشن ولادي دچار گردند ، كه تعدادي زياد زنان مريض رواني گرديده اند .
جدا از اين دو مسلهء اساسي سواد و صحت براي زنان ، فشار ها و خشونت هاي مختلف بر زنان ايشان را رواني ساخته كه ديپريشن و خودسوزي ها نمونه هاي از ظلم و ستمي است كه جامعه يي پدر سالار بر آنها تحميل نموده است .
من گوشه كوچكي از زندگي زن كشورم را بيان نمودم .
در پايان بايد گفت : كه امريكا و ناتو ، به بهانهء آزاد ساختن زن افغانستان به تجاوز خود مشروعيت دادند و پاي ٤٩ كشور ديگر را به خاك ما كشاندند . اما وضع زنان افغانستان بهبود نيافت ، زيرا كار هاي زير بناي كه عبارت از توجه به سواد آموزي و صحت زنان بود صورت نه گرفت ، بلكه كار هاي كاسماتيك انجويي صورت گرفت ، كه قسمت زياد اين پول به جيب خود خارجي هاي كه كار انجو را پيش بردند افتاد.


مهمترين نكته اينكه فضا را قسمي عيار ساختند كه زنان در حوزه های کوچک کار و فعالیت نمایند تا منجر به كدام سازمان يا بنياد همگاني نگردد و زنان باهم با هدف مشخص براي رهايي از زير اين سلطه مبارزه ننمايند!
به اميد يك جهان بدون تعبيض !
زنده باد زنان آزاده جهان !

پوهنمل ديپلوم انجینر اميليا اسپارتك

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۰۷              سال  چهــــــــــــــــــاردهم                    حوت   ۱۳۹۶                       هجری  خورشیدی   اول مارچ ۲۰۱۸