بخش ٢
"""""""
 در نوشت پسين ( ويژگى هاى ساختارى روشنفكرى چيست ؟ ) را در طى هفت ويژگى به بحث گرفتيم و وانمود كرديم كه روشنفكر حقيقى بايد از خصوصيت هاى شامل هفت شمارش مندرج برخوردار باشد؛ در غير آن ما نمى توانيم به كسانيكه اين اوصاف را دارا نباشند؛ روشنفكر واقعى قلمداد كنيم . 
دوستى متبحر و دانشمند كه اين مقال را مرور  كرده بود با من در تماس شده بر من ايرادى وارد و گفت : هستند احزاب و گروه هاى سياسى ايكه بيشترين اعضاى شان را روشنفكران جامعه احتوا و براى إصلاح جامعه تلاش مينمايند. همچنان شما ميگوييد روشنفكر حقيقى به تمام گروه هاى سياسى و مذهبى ديدى يك سان داشته و تفاوتى ميان ايشان قايل نشود ؛ در حاليكه يك روشنفكر بايد در ضديت با رقبا و يا گروه هاييكه در تضاد قرار دارد بايد آنها را به نقد كشيده مبارزه كند و ... 
و باز گفت : يك روشنفكر چگونه ميشود با هيچ انسانى كينه و دشمنى  نداشته باشد درحاليكه روشنفكر حقيقى بايد انتقاد نمايد و با نقد و مبارزه كه خود كينه و دشمنى را فراهم ميسازد، بايد راه ستيز در پيش بگيرد و بجنگد . من از براى قناعت خاطر و پاسخ گويى به ايشان وعده دادم كه پرسش هاى شان را طى مقاله يى جداگانه جواب خواهم داد ، ولى پيش از آنكه به پاسخ بپردازم لازم مى بينم يك نكته را به صراحت بيان كنم و آن ؛ در تعريف روشنفكر متذكر شدم كه به معناى دانا و با هوش ، آنكه داراى فكر و انديشه روشن مى باشد و به كسى إطلاق مى شود كه آنچه در معنا ذكر شد مزين و آراينده باشد كه اين تعريف به آنچه دوستم بر من ايراد گرفت صدق مى نمايد ولى پاسخ من در برابر اين پرسش چنين است كه اين روشنفكر در چارچوب مرامنامه و اساسنامه حزب و يا گروهى كه از برايش مبارزه مى نمايند را احتوا ميكند ولى من پيوسته در كنار روشنفكر كلمه ى حقيقى را به كار گرفته ام و يك روشنفكر حقيقى منحصر به يك حزب ، يك گروه و يا سازمانى نبوده بلكه فكر و انديشه ى او به مفهوم وسيع كلمه كه همه لإيه هاى أقشار و طبقات جامعه را احتوا مى نمايد ؛ در بر ميگيرد. يك روشنفكر حقيقى از ميان مردم و براى مردم خدمت مينمايد. روشنفكر حقيقى همه ى احزاب ، گروه ها ، سازمانها و ... زير نظر داشته و براى منافع توده هاى وسيع مردم؛ روشنگرى مى نمايد و هر آن سره را از ناسره تشخيص و در ديد همه گان قرار ميدهد. پاسخ سوال هاى ديگر در آنچه گفته آمديم روشن مى شود فقط اين بيان را با آن مى افزايم كه روشنفكر واقعى به خاطر اصلاح جامعه در پى تحقير و توهين هيچ گروه سياسى و مذهبى نبوده و تنها دوستدار تمام مردم سرزمين خود مى باشد و با هيچ كسى خصومت ندارد ؛ به استثناى خطا ها ، اشتباهات و واپسگرايى هاى در بندمانده و ناجور جامعه آنهم از ديد روشنگرايانه . يك روشنفكر حقيقى پيوسته به علت ها مى انديشد و كاوشهايش از براى تشخيص علت ها است نه معلول ها. براى اينكه بحث به درازا نكشد اين مبحث را در آينده كمى بيشتر ميكاويم تا باشد به نتيجه برسيم.

ادامه دارد.....