کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   ر            رشید بهادری

    

 
ایجاد مانع یا از میان برداشتن آن ... کدام؟

 

 



در برخی از حالات من و شما با رویداد ها ٬ کنش ها و واکنش های غیر منتظره یی برخورد می کنیم که وقوع شان شگفت آور جلوه می کند ولی از آن جایی که پیوسته حادثه های ناگهانی و نخواسته خواهی نخواهی اتفاق می افتد و ما که به همچو قضایا عادت کرده ایم و هر چند آن اتفاق حال و احوال ما را برهم می زند ولی با آن هم بر خویشتن خویش چیره می شویم و با گذشت زمان فراموشش می کنیم. اما در برخی از حالت ها به رویکرد ها ٬ گفته های جالب ٬ نوشته های حیران کننده و تصاویری قلمی برخورد می کنیم که نه تنها ذهن آدمی را به خود مشغول نگه میدارند ٬ بلکه بر روح و روان انسان اثر می گذارند و از سوی دیگر آنقدر آموزنده ٬ جالب و تماشایی می باشند که گویی دنیایی از گفتنی های ناگفته را در خود گنجانیده اند. به گونه ی نمونه روزی روی صفحه ی فیسبوکی یکی از دوستانم چشمم به منظره ایکه یک دیوار طویل مار پیچداری بین دو سرزمین و یا شاید هم مرزی میان دو قبیله ایکه گویا خصومت و دشمنی با هم داشته اند یا به هر روایت دیگری ساخته شده است که در یک سوی این دیوار ٬ در کنار آن ؛ تک درخت بزرگی که خشک به نظر می رسید ٬ یکی از شاخه های تنومند آن از بالای دیوار به آن سوی دیوار دویده و جالب تر از همه در آن سوی دیوار بالای همین شاخه ی قوی دخترکی معصوم و بی خبر از راز کشیدن این دیوار با استفاده از ریسمانی که برایش گازی ساخته شده است با شور و شوق دخترانه اش در حال گاز خوردن به نظر می رسد و این موهبت را که برای او چون وسیله یی از برای تفریح پنداشته می شود ٬ از دل و جان لذتش را می برد.


تماشای این تصویر ٬ که در حقیقت امر نمادی از یک مانع و سدی که از اثر کینه ها ٬ عداوت ها و ... بنا و کشیده شده است ولی در آن سوی دیوار ٬ دختری معصوم از نسل دیگر با قلبی مالامال از شور و شعف به اصطلاح حال می کند و لذتش را می برد ٬ برایم آنقدر جالب افتاد که خامه را برداشتم و از آنچه دیدم و مجذوبش شده بودم را نوشتم و اینک به شما خوانندگان نازنین همراه با همان تصویر دخترک که در حال گاز خوردن می باشد ؛ پیشکش نمودم. نمیدانم احساس من برای دیگران هم قابل فهم و قبول است یا من تابع احساسات لجام گسیخته ام شده ام واز کاهی کوهی ساخته ام. قضاوت و داوری این پرداخت را به شما واگذار می شوم.

 


پ.ن : انسان های معمولی موانع را می بینند اما انسان های بزرگ فقط فرصت ها را می بینند و منتظر به خواسته های انسانی شان می باشند.
انسان های معمولی هنوز در ایجاد دیوار و موانع مشغول هستند ٬ اما انسان های بزرگ در انتظار فرصت هایی هستند تا هر چه موانع است ٬ برداشته شود.


ببینید تفاوت اندیشه ها را از کجا تا کجا! بیایید جلو آن هایی که در فکر ساختن دیوار های تعصب ٬ خود کامگی و یا ایجاد نخوت میان توده ها و حتا دیگر سرزمنن ها هستند را گرفت تا باشد در پرتو دانش و معرفت همه به رفاه همگانی برسند. (پایان)

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل          ۳۷۳           سال  شانـــــــــــــــــــزدهم        قوس/ جدی ۱۳۹۹      هجری  خورشیدی                شانزدهم دسمبر  ۲۰۲۰