کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

رشید بهادری

    

 
نقش انسان اولیه در ماندگاری خودش
و آفرینش اسطوره ها

 

 


(بخش نخست)

بر اساس گفتار و پندار نظریه پردازان و پژوهشگران ٬ انسان های اولیه از برای زیستن در طبیعت ٬ شرایط بسیارسخت و ناگواری در پیش داشتند و با آن که از مزایا و لذت زندگی چندان بهره یی نمی بردند ولی با آن هم به حیات روزمره ی شان ادامه داده در برابر ناملایمات و دغدغه های هولناک چون طوفان های مدحش همراه با رعد و برق های وحشت آور ٬ سیل های ویرانگر ٬ گرمای جانسوز و یا هوای سرد زیر صفر ٬ عدم سرپناه و هزار ها هزار مشکل دیگر به مقاومت پرداخته ٬ در برابر همه ی چالش ها چون کوهی ایستادگی می کردند. همین مقاومت ها و ایستادگی ها باعث می شد تا از انقراض و نابودی شان جلوگیری و به طبیعت هردم خشمگین بفهمانند که به سان دیگر زنده جان های فنا شده و یا در حال نابودی نیستند و می توانند بقای خود را حفظ کنند.


همین انگیزه سبب شد راه و روش خود را تغییر داده و زندگی مستقلی را در پیش بگیرند و گرفتند. آنچه بر توانایی آن ها غلبه داشت همانا ترس بود آنهم در اثنای شب و در کل عدم امنیت و آسایش شان. دیگر دریافتند که به کمک و یاری همدیگر می توانند براین مشکل فایق آیند چنانچه با این عملکرد زندگی باهمی را در پیش گرفتند و پس از این ٬ پیوسته با مساعی هم در برابر خطرات و مشکلات پرداختند. انسان بدوی برخلاف دیگر حیوانات با خوی گرفتن از طبیعت ٬ سازش و سازگاری اش را با آن حفظ کرد و آهسته آهسته به ساخت و سازهای ابتدایی آغاز نمود.
ازهمین جا است که زندگی برای انسان های ماقبل تاریخ ٬ معنا پیدا می کند و پس از این دلگرمانه در صدد آن می شوند تا به محیط زیست و زندگی آشتراکی بیندیشند و با طبیعت پیرامون خود شان به هر آنچه نیاز پیدا میکنند با گذشت زمان دسترسی یابند.


پا به پای این یافته ها تغییراتی در وضع اجتماعی شان مانند پوشش اندام ٬ و با ظهور آتش از سوی خود شان طرز پختن غذا ٬ تشکیل خانواده ٬ ساخت و ساز انواع ابزار برای شکار و... بوجود آمد. چون با گذشت زمان نفوس رو به فزونی می گذاشت ناگزیر شروع به مهاجرت های دسته جمعی کرده ٬ به هر سوی و هر مکانی که از نظر آب و هوا و امرار حیات مساعد بود به اقامت های دایمی پرداختند و در همین زمان است که دامداری ٬ کشت و زرع و تهیه ی حبوبات بزری رونق می یابد و مردم که حالا صاحب سرپناه نیز شده اند با گذشت زمان آرام آرام دوره ماقبل تاریخ را به عقب گذاشته وارد دوره های تاریخی می شوند.
از همین جاست که دیگر شالوده ی یک زندگی با مسما شکل می گیرد و بشر پس از این راه پرپیچ و خم و مشقت زا را تا حدی به نحو شایسته اش سپری می کند.


بیشترین مردم حتا تحصیل کرده ها باورمند اند که زندگی خوب انسان ها ناشی از پسا رنسانس غرب است و بشر امروزی باید مدیون آن باشد. درست است که علم و دانش ٬ همچنان پیشرفت های شگفت انگیز و تکنالو‌ژی عصری امروزی را ناشی از رنسانس و پیامد هایش میدانیم ولی منگر این هم نباید بود که اگر مقاومت ٬ پایمردی و استقامت انسان های نخستین (در زندگی بدوی) نمی بود حالا نه دانشی نه پیشرفتی نه تکنالوژیی و سرانجام نه بشری در روی کره ی زمین وجود می داشت. پس در این صورت نقش انسان اولیه را در ماندگاری خودش و به معنای دیگر بقای تمام بشریت و آفرینش اسطوره هایش که در شماره آینده به آن خواهیم پرداخت ٬ آفرین گفت و ارج گذاشت.
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل           ۳۷۲    سال  شانـــــــــــــــــــزدهم       عقرب/ قوس ۱۳۹۹      هجری  خورشیدی                     شانزدهم نومبر  ۲۰۲۰