کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

عصمت الطاف

    

 
پروندۀ ادبیات زنان شگفتی‌‌آور است

 

پروندۀ ادبیات زنان شگفتی‌‌آور است
گزارشی از اولین برنامۀ «نقد ماه» و نقد و بررسی فصلنامۀ فرهنگی، ادبی و هنری «ادبیات معاصر» با نگاه ویژه به «پروندۀ ادبیات زنان افغانستان»

 


پنج‌شنبه هفدهم میزان سال ۱۳۹۹ خورشیدی اولین برنامۀ «نقد ماه» از سوی بنیاد اندیشه با همکاری دانشگاه ابن‌سینا، در کابل، دانشگاه ابن‌سینا، تالار علامه محمداسماعیل مبلغ برگزار شد. در این برنامه تعداد زیادی از نویسندگان، شاعران، هنرمندان، قلم‌به‌دستان، فرهنگیان، استادان دانشگاه و دانشجویان شرکت کرده بودند. در برنامۀ نقد و بررسی ادبیات معاصر، با نگاه ویژه به «پروندۀ ادبیات زنان افغانستان» حسین حیدربیگی، شاعر، نویسنده و مدیرمسئول فصلنامۀ ادبیات معاصر، علی امیری، محقق و استاد دانشگاه، رهنورد زریاب، داستان‌نویس و منتقد، دکتر سرو رسا رفیع‌زاده، منتقد و استاد دانشگاه و هادی میران، شاعر و منتقد، در مورد ویژه‌نامۀ ادبیات زنان و کلیت فصلنامۀ ادبیات معاصر صحبت کردند. هم‌چنان قنبرعلی تابش، کامله کیهان، فروزان کریمی، مهتاب ساحل و جلال نظری نیز شعر خواندند.


در اول، حسین حیدربیگی ضمن خوش‌آمدگویی مهمانان و اشتراک‌کنندگان برنامه به وضعیت نقد و بررسی در افغانستان اشاره کرد: «نقد در کشور ما خیلی جاافتاده نیست و معنای واقعی‌ خودش را ندارد؛ ما در نقد یا انتظار توصیف از آثار ادبی و آفرینشی را داریم یا سخنان اندکی را که به نقطه‌‌ضعف‌ها و نارسایی‌های اثر انگشت می‌گذارند، حملی بر عناد و دشمنی می‌کنیم. به رغم این دیدگاه، خوشبختانه این نگاه در سال‌های اخیر، چه در نقدهای مطبوعاتی و چه در نقدهای شفاهی و جلسه‌های نقد، تا حدودی تغییر کرده و حرفه‌ای‌تر شده است.


«به خاطر بهتر شدن این وضعیت، بنیاد اندیشه با همکاری دانشگاه ابن‌سینا محفل «نقد ماه» را راه انداخته است، ان‌شاءالله اگر توفیقی بود، هر ماه یک اثر به نقد گذاشته شود و حول‌وحوش آن صحبت شود. نقاط ضعف و قوت آن گفته شود.»
وی در اخیر سخنانش خاطرنشان کرد که این برنامه (نقد ماه)، منحصر به آثار ادبی هم نمی‌شود، بلکه موضوعات گسترده‌تری را در برمی‌گیرد. از آثار ادبی و هنری گرفته تا فلسفی و حقوقی و سیاسی به نقد گذاشته خواهند شد و دربارۀ نقطه‌قوت‌ها و کم و کاستی‌های آن‌ها بحث صورت خواهد گرفت.
سخنران دیگر برنامه استاد علی امیری بود که راجع به «ویژه‌نامۀ ادبیات زنان» صحبت کرد. وی گفت: «برای تهیۀ این پرونده زحمت زیادی کشیده شده است و مطالب غنی و خوب در این‌جا گرد آورده شده‌اند. نمایه‌های بسیار خوب تهیه شده‌اند که از لحاظ پژوهشی و تاریخی بسیار ارزشمندند. ۱۴۷ اثر داستانی زنان با سال انتشار و سایر مشخصاتش در این‌جا ثبت شده‌اند. این خودش نشانی از یک دست‌آورد است و جا دارد به جامعۀ داستان‌نویس و بانوان نویسنده تبریک بگوییم. در این همه سال‌های خشک‌سالی تولید این همه اثر غنیمت است. تعداد زیادی از افراد (زنان شاعر و داستان‌نویس) معرفی شده‌اند که تنها ۱۲۵ زن نویسنده معرفی شده‌اند.»


آقای امیری در ادامۀ سخنانش به بایدها و نبایدهایی اشاره کرد که می‌بایست در قسمت تهیۀ این پرونده در نظر گرفته می‌شدند و این نکته‌ها در بهتر بودن و کامل‌تر بودن پروندۀ ادبیات زنان کمک می‌کردند.
سخنران دیگر برنامه استاد رهنورد زریاب، قلم‌به‌دست و نویسندۀ پیشکسوت و باتجربۀ کشور بود. ایشان گفت: «فصلنامۀ ادبیات معاصر؛ ویژۀ زنان، مرا شگفتی‌زده ساخت. من فرصت بسنده نداشتم که این فصلنامه را دقیق بخوانم؛ اما با ورق‌گردانی‌ای که کردم واقعاً شگفتی‌زده شده‌ام. از بهر چه؟ از بهر این‌که دیدم این‌قدر نویسنده، شاعر، منتقد و مترجم زن داریم؛ اما حضور آنان در این جامعه در این کشور محسوس نیست. این یک فاجعه است. حضور زنان در این سرزمین و در حوزۀ فرهنگی و تمدنی ما از سده‌ها به این طرف محسوس نبوده است. اگرچند نامی از زنان در تاریخ ادبیات ما دیده می‌شوند، بیشتر به علت این است که به لایه‌های بالایی جامعه تعلق داشتند یا با لایه‌های بالایی جامعه در پیوند بودند. رابعه بلخی یک نمونۀ خوبی است. او دختر پادشاه بود و کشته شد. از کجا معلوم که صدها و هزاران رابعۀ دیگر به همین علتی که رابعۀ بلخی کشته شد، کشته نشده‌اند؛ اما نام آن‌ها در تاریخ نیامدند و تنها نام رابعه بلخی را می‌یابیم.»


استاد زریاب در ادامۀ سخنانش به وضعیت زنان و حضور کم‌رنگ آنان در جامعۀ افغانستان و توانمندی‌های‌ وافرشان در عرصه‌های هنر و فرهنگ و ادبیات و سیاست اشاره کرد. هم‌چنین با در‌نظرداشت مقولۀ «تأمل برخویشتن» مکتب فرانکفورت اظهار داشت که در افغانستان تنها زنان نیستند که از صحنۀ تصمیم‌گیری به دورند، بلکه مردان نیز چنین جایگاهی دارند. تصمیم اصلی به دستان افراد محدودی است که حمایت خارجیان را دارند. به باور آقای زریاب، در چنین اوضاع و احوالی، وظیفۀ نویسندگان، شاعران و فرهنگیان است که وضعیت را دریابند و برابر با درنظرداشت مقولۀ مکتب فرانکفورت اوضاع را تحلیل و جایگاه خود را دریابند و نقشی مؤثر و مثبت بازی کنند.
استاد زریاب چاپ و نشر فصلنامۀ ادبیات معاصر و به‌ویژه پروندۀ ادبیات زنان را در اوضاع فرهنگی کنونی افغانستان یک اتفاق فرخنده دانست و گفت: «این ویژه‌نامه را می‌توانم بگویم در اوضاع فرهنگی ما یک حادثه بوده است، حادثه‌ای که نباید از کنار آن سرسری گذشت.»
سخنران بعدی خانم دکتر سرو رسا رفیع‌زاده بود. وی ضمن اظهار خرسندی از چاپ پروندۀ ادبیات زنان، این پرونده و مقاله‌های آن را بررسی کرد. وی گفت: «من بخش نمایه‌ را بسیار خوب ارزیابی کردم. کاری است که به‌درد پژوهش‌های آینده می‌خورد. برای کسانی که می‌خواهند در عرصۀ ادبیات زنان بیشتر صحبت کنند و پژوهش کنند، کمک زیادی می‌کنند. اصلاً یک مرجعی می‌شود برای پژوهش‌هایی که مختص زنان باشند. هم‌چنان بخش مصاحبه‌ها هم بخش پرباری است. این‌ها نیز می‌توانند دستمایه‌ای باشند برای آن‌هایی که می‌خواهند دربارۀ ادبیات زنان افغانستان و خصوصاً این چهار بانویی که همراه‌شان مصاحبه صورت گرفته است، تحقیق کنند.»
خانم رفیع‌زاده سخنان علی امیری را دربارۀ نقطه‌قوت‌ها و نقطه‌ضعف‌های پروندۀ ادبیات زنان افغانستان تأیید کرد و اظهار داشت: «به صورت کل، در این مقاله‌ها، نگاه، نگاه پژوهش‌محور و پژوهشگرانه به صورت عمیق نیست؛ یعنی نویسندگان به عنوان یک منتقد که نگاه خاصی به پدیده‌های ادبی دارد، در این مقاله‌ها ظاهر نشده‌اند. بیشتر کلی‌گویی‌اند.» وی مروری مختصری به تاریخ ادبیات داستانی زنان داستان‌نویس، از ماگه رحمانی تا کنون داشت و گفت که در جامعۀ مردسالار، زبان هم ابزاری است در دستان مردان و از طریق ادبیات و فرهنگ بر زنان اعمال قدرت و سلطه می‌کنند. حتا زنان هم وقتی می‌نویسند یا می‌سرایند با زبان مردانه حرف می‌زنند.


سخنران اخیر برنامه هادی میران، شاعر و منتقد ادبی بود. وی به صورت کل، دربارۀ نقش و هدف و کارکرد «ادبیات معاصر» صحبت کرد و گفت: «بدون تردید، چاپ فصلنامۀ ادبیات معاصر، در کل در افغانستان و خصوصاً در کابل، یک رخداد بزرگ و ارجمند فرهنگی است. پیش‌ازاین، چنین رخداد مستمر اتفاق نیفتاده بود. این، یکی از کارهای ارجمندی است که به رغم فرازوفرودهایی که ما در این شهر آشفته تجربه می‌کنیم، هم‌چنان استمرار دارد. من مطمئن استم تا آن‌جایی که شرایط امنیتی و سیاسی دگرگون نشود و ما در چنین وضعیتی قرار داشته باشیم، این فصلنامه جریان خواهد داشت.»
وی در ادامۀ سخنانش به وضعیت ناهنجار کنونی کشور اشاره کرد و اظهار داشت: «ما چیزی به نام سینما، رقص، خوانش داستان، فرایند طبیعی شعر و هرآن‌چه که تخیل‌برانگیز باشد و خیال آدمی را از تنگناها بیرون بکشد و به فراسوهای ناپیدا بکشاند، متأسفانه نداریم. همین است که ما در خشونت زاده می‌شویم، در خشونت زندگی می‌کنیم و در خشونت به لقاء الله می‌پیوندیم. این وضعیت زندگی ما است. در چنین وضعیتی، اقدام و حرکتی که تخیل‌برانگیز باشد و عناصر تخیل را برجسته بسازد، آدمی را از زندگی تلخ و تند روزمره که با مرگ و خون و گریه و مصیبت گره خورده است، بیرون بکشد، آن، یک کار ارجمند و ارزشمند و ستوده است. یکی از این کارهای ستوده همین چاپ و استمرار چاپ فصلنامۀ ادبیات معاصر است. ادبیات معاصر خیال‌برانگیز است، آمده است خیال آدم‌های این شهر را شعله‌ور بسازد، ادبیات معاصر اندیشه برانگیز است، آمده است اندیشه‌ها را از تنگناهای محدودۀ مکان زمان به فراسوهای تخیل بکشاند؛ ادبیات معاصر تفکربرانگیز است، آمده است زبان کُند ما را که در این شهر دایرۀ واژگانی ما از دو هزار و سه هزار لغت پیش‌تر نمی‌رود، بازتر بسازد، قدرت گفتمان و قدرت تکلم ایجاد کند، قدرت تصور و قدرت تخیل ایجاد کند و انگیزۀ مطالعه ایجاد کند.»
..............
عصمت الطاف





 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۶۹     سال  شانـــــــــــــــــــزدهم        میزان ۱۳۹۹      هجری  خورشیدی                            اول اکتوبر  ۲۰۲۰