کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

حسین دانش
 منتقد هنری – سویدن

     یادآوری: نسخه ی ازین مطلب قبلا درسایت بی بی سی فارسی منتشر شده و این نسخه کامل آن است

 
ظاهر هویدا؛ روایتی از خواننده 'کمر باریک'

 

 

پنجم مارچ هشتمین سال درگذشت ظاهر هویدا، آوازخوان و آهنگساز مطرح و پیشگام موسیقی افغانستان است. در این نوشتار نگاهی انداخته شده به عرصه فعالیت هنری این هنرمند، برخی دیدگاه‌های او به روایت خودش در یکی از مجله‌های قدیمی افغانستان، نقد او بر شرایط و موقعیت‌های "احمد ظاهر" آواز خوان معروف هم‌عصر خودش، و همچنین دیدگاه "ببرک وسا" آهنگساز افغان و رهبر سابق ارکستر کلن آلمان درباره هویدا که دوست و هم‌هنرستانی او بوده است.


در بیرون از افغانستان، ظاهر هویدا را بیشتر از هر آهنگ دیگرش با آهنگ "کمر باریک من" در ایران و تاجیکستان شناختند. او آوازخوانی با افکار چپی و ضد نظام سرمایه‌داری بود که تعدادی از آهنگ‌هایش محتوای اعتراضی علیه بی‌عدالتی و نابرابری داشت اما بقیه عاشقانه و فولکلور بود. ظاهر هویدا به نسبت بعضی هم‌نسلان خودش کمتر آواز خواند اما بیشتر از خیلی از هم نسلان خود اهل مطالعه در حوزه شعر و ادبیات، فلسفه و سینما و جریان‌های ادبی هنری روسیه و اروپا بود. ظاهر هویدا مخالف دور کردن هنر از سیاست بود و معتقد بود هنر باید بَرسیاست باشد نه برعکس.

زندگی و فعالیت هنری


ظاهر هویدا درسال ۱۹۴۵ (۱۳۲۴ خورشیدی) در ولایت دایکندی افغانستان به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۲ در آلمان در گذشت. پدرش در دایکندی کارمند دولت بود و خانواده او بعدا در مزار شریف و کابل ساکن شدند. "محمد اکبر چنداولی" پدرکلان هویدا از مردمان فرهنگی و قدیم چنداول کابل و شیعه ‌مذهب بودند اما ظاهرهویدا علاقه و رابطه‌ای با مذهب نداشت. او به دلیل از دست دادن پدر در خردسالی، دوران کودکی و نوجوانی سختی داشته است. مادرش خیاطی می‌کرده و ظاهرهویدا ضمن درس خواندن به کار‌های شاقه از جمله کفش‌دوزی، آهنگری و بلیط فروشی در سینما پرداخته است. هویدا از دهه چهل تا شصت خورشیدی تجربه‌های مختلفی در عرصه هنر داشته است. فعالیت در تئاتر، بازی در فیلم، ایجاد گروه موسیقی آماتور به همراه عزیز آشنا، ساخت موسیقی متن برای فیلم، تهیه و اجرای برخی برنامه های هنری رادیو و تلویزیون، تلاش برای ایجاد بخش دوبلاژ فیلم و سریال در تلویزیون افغانستان، آوازخوانی و ساخت آهنگ، بخش مهمی از کارنامه هنری او را تشکیل می‌داد‌.
هویدا در مسکو و تهران
هویدا در اواسط دهه چهل خورشیدی با دریافت بورسیه برای تحصیل در رشته موسیقی به مسکو رفت. ببرک وسا، آهنگساز افغان که دوست صمیمی و هم‌دوره ظاهر هویدا درهنرستان موسیقی "چایکوفسکی" درمسکو بوده در صحبتی با من گفت: "هویدا از ابتدای ورود به هنرستان موسیقی، مورد توجه یکی از آموزگاران مطرح روسی قرار گرفت و صدایش را در آوازخوانی به خصوص آواز اوپرایی تشخیص دادند. طنین و جنس صدای او بین "باریتون" و "باس" بود. او در آنجا ضمن آوازخوانی، در رشته پیانو و ادبیات موسیقی هم آموزش دید". آقای وسا اضافه می کند" ظاهر هویدا بعد از سه سال تحصیل، دیگرادامه نداد و به افغانستان برگشت."


ادامه ندادن تحصیل درهنرستان موسیقی مسکو را می‌توان به روح ناآرام و جستجوگر هویدا نسبت داد. او در نوجوانی هم کاملا تسلیم سیستم آموزشی نشد چنانکه خودش گفته بود، مکتب‌گریز بوده و رشته‌های درسی جذابیتی برایش نداشته است. با آنکه نمرات درسی خوبی داشته اما گاهی مکتب "استقلال" را ترک می‌کرده، از کتابخانه عمومی شهر، کتاب مورد علاقه‌اش را می‌گرفته و به مطالعه شخصی می‌پرداخته است.


هویدا طی صحبتی، علت برگشتش به کابل را مشکلات اقتصادی خانوادگی و همچنین عدم نیاز به ادامه بیشترتحصیل درمسکو دانست. او در سال ۱۳۵۱ خورشیدی از کابل به ایران رفت و با برخی اهالی فرهنگ آنجا دوست شد و با چند آوازخوان ایرانی همکاری کرد و تعدادی از آهنگ هایش را هم ضبط کرد.
در طول دهه چهل تا اوایل پنجاه خورشیدی فضا و موقعیت کاری برای ظاهر هویدا دراستودیوی بزرگ ثبت موسیقی رادیو برابر و همسان نبوده است. مجله "ژوندون" شماره بیست و سوم، سال ۱۳۵۲ خورشیدی که در آن زمان مشهورترین مجله افغانستان بود، در مصاحبه با هویدا از علت سفر او به تهران می‌پرسد و اینکه چرا تعدادی ترانه‌های خودش را در کشوردیگری ثبت کرد و مدتی آنجا ماندگار شد. هویدا در پاسخ می گوید: "من سفر کردم تا تجربه بیاموزم، تا موسیقی دیگران را ببینم و اتفاقا آنجا برای صدای خودم شنونده هم پیدا کردم. من زمانی از کابل رفتم که میکروفون آواز خواندن در دست چند نفر خاص بود و از انحصار آنها بیرون نمی‌آمد. علاقه داشتم همین جا بخوانم اما چگونه می خواندم؟"
 


نقد هویدا بر احمد ظاهر
هویدا و احمد ظاهر در یک زمان در موسیقی افغانستان ظهور کردند؛ در دهه چهل و پنجاه خورشیدی که دوره طلایی موسیقی افغانستان بود. احمد ظاهر از خانواده مرفه که پدرش مدتی صدراعظم دوره ظاهرشاه بود ولی هویدا از خانواده طبقه فرودست بود که با مشکلات شدید اقتصادی وارد دنیای موسیقی شد.
هر چند احمد ظاهر بخش زیادی از شهرت خودش را مدیون صدا، عشق و تلاش خودش هم بود اما به روایتی پس‌زمینه خانوادگی، ثروت، توجه ویژه آهنگسازان به او و استفاده ازامتیازات موجود آن زمان را نمی‌توان درشهرت و سطح بالای تولید آثار او نادیده گرفت. ظاهرهویدا که با احمد ظاهر دوست بود معمولا به ندرت حاضر شده است درباره دوستش حرف بزند. اما خبرنگارمجله هفتگی "ژوندون" شماره سی و دوم، چاپ شده در بیست و یک ماه حمل/فروردین ۱۳۵۹ طی مصاحبه مفصلی با هویدا، در باره علت شهرت و صعود احمد ظاهر در موسیقی افغانستان می پرسد و اینکه آیا او رقیبش بود؟
هویدا در پاسخ می گوید: "هیچگاه با هیچ کسی احساس رقابت نکردم. موقعیت و موقف طبقاتی - اجتماعی احمد ظاهر پشتوانه شکست‌ناپذیر هنر و استعدادش بود. من تا سن بیست و چهار سالگی هیچی در بساط نداشتم و فاصله خانه تا رادیو را پای پیاده طی می‌کردم و در گذر کتابفروشی کابل در خانه کرایی می‌زیستم."
ظاهر هویدا اضافه می کند: "برای بسیاری از آواز خوانان از جمله خود من، در دوره‌ای دروازه‌های رادیو گشوده نبود. هنرمندانی را می‌شناسم که برای تداوی بیماری، بهترین آله موسیقی خود را فروختند. در همان زمان یکی از رؤسای رادیو، آرگن احمد ظاهر را همچو سبو بسوی استدیو می کشید تا او بخواند. موقف و شرایط زیست احمد ظاهر با تمام هنرمندان دیگر تفاوت داشت."
نقد هویدا درین مصاحبه نه برشخصیت و توانایی هنری احمد ظاهر بلکه بر سیستم طبقاتی بوده که در آن زمان به صورت نابرابر و غیرعادلانه عمل می کرده و در صعود تولید و شهرت یک سویه ی احمد ظاهر نقش بازی کرده است. هویدا ضمن ارزش قایل شدن به صدای احمد ظاهر تاکید می‌کند که خودش به اندازه توان و غربتش در آن سالها تلاش کرد.
"در یک دوره مثل انسانِ رانده شده به کشوری دیگررفتم اما به فکر وطنم بودم. از ورای رادیو تلویزیون تهران، مسکو و تاجیکستان به خواندن پرداختم و موسیقی فولکور افغانستان را معرفی کردم. هیچگاه به رقابت فکر نکردم چون هنر، میدان بازی فوتبال نیست که برد و باخت داشته باشد."
 


آهنگهای اعتراضی، عاشقانه و فولکلور


ببرک وسا به برخی آهنگ‌هایی از ظاهر هویدا اشاره می‌کند که محتوای اعتراضی دارد و از دهه چهل تا سال‌های بعد اجرا کرد از جمله آهنگ "بشکند دستی که بازوی ضعیفان بشکند" که محتوای آن علیه حاکمیت بود و شعر آن را باقی قایل‌زاده، شاعر نابینا و چپ‌گرای افغانستان سروده بود. آقای وسا می‌گوید: "من در زمان اجرای این آهنگ بودم و هویدا آن را در جشن استقلال و در کمپ "اسپین زر" که ازسوی خود حکومت شاهی برگزار شده بود بدون ترس و اطلاع قبلی مسئولان اجرا کرد که باعث خشم آنها شد."
چند آهنگ مهم دیگر هویدا با محتوای چپی و اعتراضی "همه جا دکان رنگ است همه رنگ می فروشند"، "در پیش بی‌دردان چرا فریاد بی حاصل کنم" ، " لاله ام من قدحِ پر خونم، داغی از خونِ دل مجنونم" ، آهنگ "موج موج خزر از سوگ سیه پوشانند " با سروده ی از شفیعی کدکنی شاعر ایرانی و آهنگ سالهای اخیر او " ای کاش، ای عشق" که سروده اعتراضی مشهوری از استاد واصف باختری شاعر افغانستان است.
 

 


هویدا در کنارآهنگ‌های اعتراضی و ضد نابرابری اجتماعی، آهنگ‌های عاشقانه مطرحی هم دارد از جمله آهنگ "دو چشم تو جام شراب منست" ، " فرشته ای به مثلِ تو، آدم ندیده" ، " از دلِ من رفته ای بیرون به خدا، ترا نمی پرستم" ، " خودت گل، سخنت گل " ، " دو چشم روشنت آبی دریا" ، "گل از رخُت آموخته، نازک بدنی را - بلبل ز توآموخته، شیرین سخنی را" و آهنگ مشهور "کمر باریک من" که ترانه آن از ابوالقاسم لاهوتی است. یما ناشریکمنش، نویسنده و پژوهشگر موسیقی افغانستان درباره اصل ساختار موسیقیایی شاد و فولکور آهنگ "کمر باریک من" به نقل از ظاهرهویدا و سلیم سرمست، می‌گوید اصل کمپوز این اثر از یک آهنگ فولکور بدخشانی بوده است. آهنگی که با صدای پر طنین ظاهرهویدا شهرت منطقه‌ای در میان کشورهای فارسی‌زبان و تمام آسیای میانه پیدا کرد. ظاهرهویدا در مدت اقامت در ایران هم آهنگ "کمر باریک" را به طور مشترک با آواز خوانان ایرانی شهلا، مهرداد، کوروش و سامان خواند که بسیار مورد توجه مردم ایران قرار گرفت.
دیدگاه ظاهرهویدا درهنر و نقد سیاست


ظاهر هویدا معتقد بود هنرمند باید به نقد سیاست و حاکمیت بپردازد و هنر تلاش کند بَرسیاست باشد نه برعکس. او مصاحبه با مجله "ژوندن" گفته است: "گمان می کنم قصدا، زمزمه جداسازی هنر از سیاست را راه انداختند تا هنرمندجماعت در تاریکی نگهداشته شوند. تا معامله‌گران سودپیشه سیاست، توده‌ها را بچاپند و حق السکوتی به عنوان "هنرازسیاست جداست" به هنرمند ارزانی کنند که قبولش بدارد. دید من برعکس این است و می گویم باید طلسم جدا سازی هنر ازسیاست را بشکنیم."
ظاهر هویدا، نقدی هم بر تجمل گرایی هنر و سودجویی موسیقی برای تشدید طبقاتی ساختن جامعه دارد. موضوعی که امروز هم بخش مهمی از جامعه هنری با آن درگیر است. هویدا درهمان مصاحبه می گوید: "" بخش عمده ی از موسیقی ما تجمل پرست شده و این تجمل پرستی مانع رشد موسیقی است. خواننده ما دنبال ظواهر را گرفت. به جای کافه‌های درجه دو و درجه سه سطح شهر، رفت درهتل کانتینتال کنسرت داد تا فقط پولدارها بیایند. من مخالف این کار هستم و چند باری که برای کنسرت در کانتینتال دعوت شد، قبول نکردم."

هویدا در بخش دیگراز حرف هایش در مورد موسیقی پاپ آنزمان درافغانستان می گوید: "موسیقی پاپ و آوانگارد مولود شرایط مشخصی است. همانگونه که نقاشی آبسترکت موجود همان شرایط بوده است. ما شرقی ها هنوز از نظر فکر و تکنیک به آن شرایط نرسیده ایم و زمان می برد. باید به موسیقی فولکور خود اهمیت بدهیم و آنرا با نوآوری و تکنیک خوب عرضه کنیم تا در موسیقی دنیا جا باز کنیم."

 


هویدا و ما
ظاهر هویدا پاک و صادقانه زیست و این را همه دوستان قدیم او، هنرمندان آشنا با او و اهالی فرهنگی اذعان کرده اند. دیدگاه‌های او درعرصه موسیقی وهنر، نقد سیاست از طریق هنر و بسیاری از باورهای آزادی خواه و برابری خواهانه او نیاز به خوانش جدی دارد. او حرف های را گفته است که می تواند باعث نگاه متعادل تر به همه اسطوره های ذهنی درموسیقی ما شود. می تواند برای وضع هنر و هنرمند موسیقی امروز افغانستان بحث و پرسش ایجاد کند. از جمله اینکه، ارزش های که ظاهرهویدا و بسیاری ازاهالی موسیقی دهه چهل تا شصت خورشیدی درافغانستان دنبال آن بودند و برایش تلاش کردند، در زمان ما در چه حال است؟ موقف هنرمند امروز در برابرنهاد های قدرت، دستگاه سنتی و در خصوص سرنوشت جمعی ما مردم که بگفته برتولت برشت "سکوت در برابر وضع زمان عین خودکشی جمعی است" چیست؟ ظاهرهویدا عضوهیچ حزب سیاسی چپ در افغانستان نشد اما به عنوان یک هنرمند، دیدگاه مستقل و چپ فرهنگی داشت. شاید اگر هنرمند امروز از نقد وضع زمان خودش و اعتراض علیه این وضع در آثار و گفته های شدور بماند، به همان حق السکوتی گرفتار خواهد شد که ظاهرهویدا بیش از چهل سال پیش گفته بود.


سخن آخر، ضرورت ایجاد بانک موسیقی


بیشتر آثارموسیقی ظاهرهویدا که درفضای اینترنت در دسترس عموم است ضعیف ترین کیفیت را دارد. شاید بخش عمده ی این آثار، کپی های دست صدم باشد که فاقد ویژگی های کیفی صدا از نظر موسیقی امروزی است. این مشکل نه تنها در مورد آثار ظاهرهویدا که در مورد تمام آثار موسیقی افغانستان از دهه چهل تا شصت خورشیدی صدق می کند. از آثار اولیه کلاسیک و فولکلور گرفته تا موسیقی پاپ. از آثار سراهنگ تا ساربان، احمد ظاهر و دهها هنرمند دیگر افغانستان.
بخش مهمی از نوار ها یا ریل های رادیویی آثارهنرمندان موسیقی افغانستان در آرشیو رادیو کابل با کیفیت اصلی و ضبط استدیویی هنوز موجود است. در عین حال بر اساس بررسی نگارنده، بخش دیگراز آثارموسیقی ما و کپی با کیفیت آنها در اختیار آرشیو های موسیقی ملل در اروپا و امریکا و حتا کشورهای مانند ایران، هند، ترکیه و روسیه نگهداری می شود و برخی افراد محقق اروپایی هم که قبلا به افغانستان سفرنمودند این آثاررا در اروپا دارند. کاش یک بنیادی از سوی هنرمندان حوزه موسیقی و یا موسسه ملی موسیقی افغانستان، نسخه های با کیفیت آثار موسیقی ما را جمع آوری و ازطریق سیستم دیجیتال سازی و تقویت استاندارد و کیفی صدا، به یک مجموعه ی ماندگار و قابل استفاده برای نسل امروز و نسل های بعدی تبدیل نمایند. ایجاد یک بانک موسیقی برای این آثار از نیازهای بنیادی جامعه هنر و موسیقی افغانستان است.

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۵۵      سال  شانـــــــــــــــــــزدهم         حوت   ۱۳۹۸       هجری  خورشیدی   اول مارچ  ۲۰۲۰