کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

    

 
«کوچه ما» در سوگ اکرم عثمان

 

 

 

اکرم عثمان، از پیشکسوتان ادبیات فارسی افغانستان در سن ٧٩ سالگی در یکی از بیمارستان های سوئد درگذشت. وی را آغازگر داستان نویسی جدید در افغانستان می دانند که تاریخ را با داستان نویسی مدرن در افغانستان پیوند داد.

محمد حسین محمدی از نویسندگان افغانستان درباره وی نوشته است: «او برای بیش از نیم قرن از کابل و کابلیان و رسم و راه کاکه گی/ جوانمردی، قصه کرد و سرانجام حسرت دیدار دوباره‌ی کاکه‌ها را با خود برد.»

اطرافیان آقای عثمان او را مردی، شمرده سخن و صمیمی می دانستند که در هرات زاده شد و سیاست را تا مقطع دکترا در دانشگاه تهران خواند و عمرش در فعالیت های سیاسی و ادبی گذشت. در سالهای جوانی، مدتی به عنوان کنسول افغانستان در شهر دوشنبه تاجیکستان و مدتی دیگر به عنوان کاردار سفارت افغانستان در تهران مشغول به کار بود و پس از سقوط حکومت کمونیستی در افغانستان و آغاز درگیری های داخلی، به کشور سوئد پناهنده شد.

پای در زنجیر بردگی و تاریخ
«هر چند اولین اثر نوشتاری دکتر عثمان به نام «دختری پای در زنجیر» در کابل منتشر شد، اما بیشتر آثار قلمی او در دیار غربت نوشته شده است. نوشته هایش متاثر از دغدغه های اجتماعی و تاریخی بود. از یک طرف، مادر عثمان به قومی تعلق داشت که در دوره پادشاهی عبدالرحمان به بردگی کشیده شد و وی از وضعیت تاریخی مادرش رنج می کشید و در رمان «کوچه ما» به نقد حکومت و خانواده پدری پرداخت. از طرف دیگر، وی در دوره هایی از عمرش به فعالیتهای سیاسی مشغول بود و بخاطر اختلافات درون حزبی، چند بار از سوء قصد، نجات یافت و با وجود گلوله هایی که به وی اصابت کرد، زنده ماند. همه این اتفاقات، باعث شد که دکتر عثمان در نوشته هایش، به وقایع سیاسی و اجتماعی بپردازد.»

محمد شریف سعیدی، شاعر و نویسنده افغانستان که سالهای مهاجرت را با اکرم عثمان در کشور سوئد گذرانده است، با بیان این مطلب به یورونیوز می افزاید: «اکرم عثمان در افغانستان، قابل مقایسه با محمدعلی جمال زاده در ایران است. جمال زاده با مجموعه های «یکی بود، یکی نبود» و «فارسی شکر است»، داستان نویسی جدید را به ایران آورد و درست پس از ظهور او، صادق هدایت شاهکار بوف کور را نوشت. در افغانستان نیز، ادبیات داستانی پس از اکرم عثمان تا کنون به سرعت رشد کرد و نویسندگان زیادی به روش های ویژه خود به خلق آثار پرداختند.»

 

 

 

واقع گرایی به سیاست و اجتماع
حسین حیدر بیگی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات افغانستان در گفتگو با یورونیوز به نوع نگاه آقای عثمان به موضوعات داستانی اشاره می کند و می گوید: «اکرم عثمان هر چند به فعالیت سیاسی و حزبی مشغول بود اما در داستان هایش هیچ گاه سمت و سوی حزبی و قومی را به خود نگرفت و فارغ از تعلقات حزبی و قومی، سعی می کرد که نگاه واقع بینانه به تاریخ و اجتماع افغانستان داشته باشد. او در داستان هایش بعنوان یک روشنفکر داستان نویس، از نگاه رئالیستی/واقع گرایی استفاده کرد. این رویکرد، از متن توده های مردم بر می خاست و درد و رنج آنان را بیان می کرد.»

وی می افزاید: «یکی از دغدغه های ادبای افغانستان این بود که با توجه به تنوع لهجه و زبان بومی در بین اقوام افغانستان، از دیالوگی استفاده شود که دایره مخاطبان داستان را محدود نکند. اکرم عثمان در دیالوگهای داستانیش، به تناسب شخصیت های داستان از زبانی استفاده می کند که کمتر شکل بومی به خود گرفته باشد و بتواند معنا و محتوا را به مخاطبان بیشتری در افغانستان منتقل کند.»

اکرم عثمان چند اثر داستانی کوتاه به نام های، «وقتی نی ها گل می کنند»، «نازی جان همدم من»، «درز دیوار» و «قحط سالی» دارد که به پنج زبان زنده دنیا ترجمه شده و دو رمان به نام های «کوچه ما» و «مردها را قول است» نوشته است. وی همچنین، صاحب چهار اثر پژوهشی در موضوعات سیاسی و تاریخی نیز است.

بعضی از داستان‌های وی شامل، «مردها را قول است» و «دریاب خان» نیز توسط سینماگران افغانستان به فیلم در آمده است.

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل            ۲۷۰    سال  دوازدهم         اسد/ سنبله     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی    ۱۶ اگست ۲۰۱۶