|
میجنگم برای پیروزی
این آخرین پیراهن منست
چسبیده به استخوانهایم
چمدانی ندارم
خانهیی ندارم
وطنی ندارم
برهنگی شرمآورم را میبخشم
به همه آن چشمانی که
به پوششهای رویین
به نقابها
به زنجیرها
عادت کردهاند
این آخرین جنگ منست
رو راستتر از هر پوششی
در عریانی تمام
با پنجههایم به لباسهای آهنینتان
چنگ خواهم زد
تا خنجری را به قلبم فرو کنید
همه جنگهای نابرابر
دو برنده دارد
مرگ و آزادی …
مرگ،
که پیروز میشود
و آزادی،
که برهنه میمیرد.
|