|
لائورا فوسکو (L’aura Fusco) شاعر ، نمایش نامه نویس، کارگردان تئاتر و
سینماست . شاعری که آثارش به هفت زبان ترجمه شده است.
او «یکی از خیالانگیزترین و اصیلترین صداهای شعر شفاهی معاصر» به شمار
میرود که شعرهایش را در برنامههای بینالمللی همراه با موسیقی و رقص اجرا
میکند .
لائورا فوسکو (L’aura Fusco) شعر " بامداد " را در پاسخ فراخوان " بامداد –
خانه ی شعر در تبعید " علیه سانسور و سرکوب شعر در افغانستان نوشته است.
این شعر او نمونهای از نگاه او به بازپسگیری بدن، تاریخ و کلمات زنان است
و این شعر را «سمیه رامش »از انگلیسی به فارسی برگردان کرده است
« بامداد»
برگردان
سپیده را بر صورتم برگردان
تا پا برهنه
از دریای شب بیرون بزنم.
باد را برگردان
همهٔ آن را
تا حتی نسیمی نماند که موهایم را پریشان کند.
آرزوهایم را برگردان
تا آنرا ترانه بسازم
تا آنرا بهاری بسازم
که اکنون پنهان است
در حیاطهای خاموش
زیر حجابها و قانونهای فروکوبنده
که نمیشکفد
و میمیراند.
قوزکهایم را به من برگردان،
کمرم را
پاهایم را
و تنم را
همهٔ تنم را.
و نامم را
تا آسمان را دوباره بنویسم
نامی که پرچم من باشد
خانهام
و آیندهام
تا درخشندگی سرنوشت را به دوش بکشم.
غرورمان را به ما برگردان
و دیوانگیِ شادی را؛
بگذار بیپروا و آزاد باشد
چون طوفان
چون صاعقه
چون بوسه.
همهچیز را برگردان!
آزادیمان را،
تمام آزادیمان را؛
فراگیرش کن
که دیوارها را فرو بریزاند
حتی دیوارهایی را که در گوشت ما کشیدهاند
قفلهایی را بگشا
که بر هر تپش، هر لرزش، هر پرواز
مُهر زدهاند.
تاریخ را به ما برگردان!
بگذار از اتاقها بیرون بیاد
سخن بگوید
و راهی برایمان بگشاید.
راهی به موسیقی
راهی به شعر
کلمات را به ما برگردان
که آنها سنگ ها و تیرهای ما هستند.
بگذار به هدف شلیک شان کنیم
حتی اگر محکوم مان کنند
و حتی اگر تولدی، عشقی، جانی در درونمان بمیرد.
با همین کلمات نیرومند مان کن
کلمات که ناممکن ها را ممکن میسازند!
|