کابل ناتهـ، Kabulnath
آرش آذیش
یک قافله عقرب روی قلب یک قافله عقرب از گلو تا حلق تا اعماق شعور بیچارگی جار می زند امید رگ اش را بریده هوش بفرمانِ مغز گوش نمی دهد برای چه برای که بمانم ؟ آذیش
بالا
دروازهً کابل
الا
شمارهء مسلسل ۴۹۱ سال بیستیکم عقرب ۱۴۰۴ هجری خورشیدی اول نومبر ۲۰۲۵