اندخوی اولین شهری در افغانستان است که کوچه و محله یی به نام (شاعران
)ولولوخانه دارد که به باور محاسن سفیدان و استادان اهل ادب و موسیقی ،
کوچهء شاعران که در شمال غرب مرکز شهر اندخوی قرار دارد مالک گذشتهء دیرین
تاریخی است ومحلهءلولو خانهء اندخوی متمم به کوچه شاعران به مانند
کوچهءخرابات کابل در طول تاریخ چندین صد سالهء خود استادان زیاد موسیقی را
در خود پرورش داده است ، و اما صد دریغ که در جامعه عقب ماندهءما به هنرمند
و آواز خوان و نوازنده دایما به چشم حقارت دیده شده و آنها را گویا از
پایین ترین قشر جامعه پنداشته و با سبک اندیشی از
خویشاوندی با ایشان دوری میگزیدند و تنها در اندخوی چند فرد به اصطلاح این
ریکارد را شکستند و تبصره های مردم را به پشیزی نخریدند و از آنها دختر
گرفتند و تشکیل خانواده نمودند که امروزه انسانهای خوبی از ایشان در جامعه
داریم که ابتکار آنها قابل ستایش است .
واژهء لولو در لغت چون لولو و مرجان به مروارید و سنگ قیمتی اطلاق میشود و
اما در بخارا و اوزبیکستان کنونی به یک طایفهء کوچی که در افغانستان (جوگی
) می نامیم گفته میشود که بیشترینه کسب شان فال بینی و تگدی است،اما لولو
های متوطن در اندخوی ماسوا از جوگی های گشتنده بودند و آنها گدایی نمیکردند
و از راه نوازنده گی و آواز خوانی پول بدست میآوردند که تا امروز نسل ایشان
موجود و به آن کار ادامه میدهند.
از مرحوم مغفوراستاد و شاعر ذواللسانین محمد امین متین اندخویی شنیده بودم
محله شاعران خیلی وسیع بوده به دو بخش لولو خانه و شاعران مسما بوده که
قدامت آن به دوران شاعر و تاریخ نگار مشهور (بین سده دوم و سوم هجری شمسی)
ابویوسف لولوی اندخودی میرسد که تا امروز بخشی از آن بنام (لو لو خانه )
مشهور است که جایگاه اصلی نوازنده گان ،
رقاصان مرد و زن و دایره نوازان و سورنای چی هایی است که همه روزه تا آمدن
طالبان ، مردم بخصوص سورناچی و دایره نوازان را در مراسم ختنه سوری و عروسی
ها می بردند تا صدا موسیقی محافل شانرا گوارا و جالب سازد ، به باور مرحوم
استاد متین شهر باستانی اندخوی از گذشته ها از نظر سوق الجیشی و وجود
بندرگاه زمینی آقینه محل عبور و مرور تاجران کسبه کاران و هنرمندان از
آسیای میانه به جنوب آسیا و منطقه از طریق خشکه بوده به همین سبب بین
نوازنده گان محلهء لولو خانه اندخوی و نوازنده گان بخارا و سمرقند رابطه یی
بوده و بیشترینه نوازنده گان مرد و زن آشنا به شش مقام و دوازده فروعات
موسیقی اوزبیکی بوده اند ،از آنجمله عبدالرشید (رشید لولو )که از یک چشم
معلول نیز بود با تنبور و دایره گرما بخش محافل خوشی شهروندان اندخوی بود
که در میانه سلطنت محمد ظاهر شاه از لولو خانه کوچید و در ده عربشاه مربوط،
ولسوالی خانچارباغ زمین خرید و در آنجا مسکن گزید که فعلا به رحمت حق
پیوسته وپسرش عبدالله که در زمان حیات پدر در پهلوی وی تنبور و گاهی دایره
مینواخت و میخواند ، میگویند عبدالله دردهه های اخیر نوازنده گی و آواز
خوانی را ترک نموده به شغل دکانداری میپرداخته
وفعلا در قید حیات نیست و اپسران عبدالله هریک حبیب الله و استاد سیف الله
تا جهار قبل هم به آواز خوانی و نوازنده گی مشغول بودند
این خانواده با پدر مادر اندر من(قرداش ) در عربشاه همسایهء در به دیوار
بودند.
به قول نویسنده و شاعر جلال الدین قیامی به استناد یک رباعی اوزبیکی از
مرحوم استاد محمد امین متین که چنین است :
«نورکور» و «تیلو کور»ایکی سازنده ایدی
کوی صنعتی ده یتوک نوازنده ایدی
سورنای و نقاره ده چالر ایردی مقام
الحق ایکی استاد برازنده ایدی
با توجه به رباعی بالا این دو استاد موسیقی طاغه نور و تیلو بود که هردو
سرنای (شهنایی ) و دایره ونقاره مینواختند مینواختند و دایما" درحین رفتن
به محافل دایرهء شان در سر شانه ، امازیر چپن اش بود و نمی افتید و اوعقیده
برین داشت که پوست دایره با حرارت بدن همیشه ترنگ و جرنگدار میماند و این
هردو مرد نیز از یک چشم معلول بودند و مشهور به (نور کور ) و(تیلو کور )از
نوازندگان دهه های چهل و پنجاه بودند .
از پدر مرحومم شنیده بودم این دو نقاره نواز در (نقاره خانهء) بالاحصار
اندخوی نقاره مینواختند ، و من خودم دیده بودم که این دو مرد در بالای گنبد
زنجیرگاه مدرسه بابا ولی اندخوی هم در شب های رمضان حین سحری نقاره
مینواختند که
صدایش در دور ترین نقاط شهر اندخوی میرسید و این رسم نقاره نوازی و فیر توپ
حین افطاری رمضان تا حوالی سالهای ۱۳۵۰ ادامه داشت که توسط شاگردان و یا
فرزندان این دو مرد ادامه داشت .
ساحهء لولو خانه به سبب گسترش پلان شهر نو اندخوی تنگتر شد و شماری از
شاروال ها و افراد مسول ، امدخوی باستان با تاءسف محلهء
لولو خانه وقدامت تاریخی آن را نادیده گرفته ونقشه را طوری ترتیب نمودند که
بیشترینه بخش این منطقهءتاریخی اندخوی قربانی تقسیم بندی منازل رهایشی ،
تجارتی و کشیدن جاده ها گردید که لولو خانه و کوچهء شاعران هم از آن جمله
قربانی هاست و فقط نام گورستان خیلی قدیمی بنام (شاعران )آنهم در محوطهء
کمی ازچنگ غاصبان زمین باقیمانده وکه آرامگاه ابدی هزاران هزار باشنده
اندخوی بود .
از خواننده هاو رقاصان زن محلهء
شاعران تنها (سبزه گل) خواننده ،
رقاص ودایره دست پرآوزه شهرت بین المللی یافت و خشوی وی زلیخا استاد سبزه
گل بوده وسالها قبل وفات نموده او نیز دایره دست و رقاص به تمام معنی بود و
شوهر سبزه گل فیض احمدی پسر زلیخا خواننده و استاد رقص مردانه چون
(خردادیان رقاص مشهور مرد در ایران )در رقص کلاسیک آشنا و با
نزاکت ها و حرکات خورد وریزه ، یک دوران طولانی یک گروه هنری با آلات
موسیقی غربی را بنام گروه هنری (فیض احمدی ) با پسرش تا دور دوم حکومت
طالبان ایجاد کرد ،خیلی مشهور بود ، سبزه گل هم بیشتر از هفتاد سال عمر دید
وقبل از آمدن دور دوم حکومت طالبان ازین دنیا رفت و آهنگ (تره للی ) او به
تنهایی و آهنگ دوگانه (جانا تو بیا بیا که پژمان شدم من * رنجانده تراباز
پشیمان شدم من ) با شوهرش فیض احمدی زبانزد علاقه مندان موسیقی است ،
سبزه گل در یک مصاحبه خود گفته بود که وی شاگرد (خانم مرجان خاله ) از جمله
نوازنده گان مهاجر از بخارا و متوطن در شهر اندخوی بود، مرجان خاله تا
سالهای ۱۳۵۳ هم حیات بود و در عقب بالاحصار اندخوی میزیسته ،مرجان خاله هم
استاد به موسیقی شش مقام اوزبیکی بود ، دوتار و دایره مینواخت و من حقیرحتی
فروعات (بیات ،
راحت) و چندین اشوله را در دایره و دوتار مرحومه شنیده ام وبا رقص شاگردش
سبزه گل در محافل زنانه دایر مینواخت و میخواند و آهنگ (طوی مبارک بر شما
)ی او مشهور آن دوره بود ،زلیخا مادر فیض احمدی هم خواننده و هم نوازنده و
استاد رقاصانی چون بانو سبزه گل
مشهور به (میجان )بانو سیاه موی ، بانو صفر، بانو آرزو و چند دیگر بود ،
خلاصه شمار زیاد باشنده گان لولو خانه را بگونه خاص هنرمندان با تمام معنی
کسبی تشکیل میداد و بیشترینه افراد این محله یا نوازنده و خواننده و یا به
کسب سلمانی گری اشتغال داشتند که خیر محمد برادر فیض احمدی از آنجمله بود،
و موسیقی کلاسیک اوزبیکی بعداز این استادان ، آنسانی که موسیقی از خرابات
کابل به منازل شاهان راه یافت و چندین شهزاده هنر موسیقی را آموختند ..
آواز خوانی و نوازنده گی از لولو خانه اندخوی هم پا فرا تر گذاشت و شمار
زیادی از خواص با علاقه مندی به فراگیری موسیقی پرداختند و استادان مسلم
چون مرحومان قاری اوراغ ، استاد سید کمال خان و پسر شان استاد غفار کمال
،ایشانقل بیگ، استاد حافظ صدر الدین اکه (قداغگر) ، قاری قیام ،استاد شاقل
صوفی ،استاد غفورجان وفا ،سید جعفرقویاش ،
محمد ایوب بنجاره , استاد مردانقل خان معلم ،ملا عبدالکریم رومالباف ، رحمت
الله آغا مشهور به (طلا کاکا) ،خیر محمد ساقی نوازنده بیشترینه آلات موسیقی
و پسرانش حسمت الله ودوست محمد ، عبدالرشید غیرت ،بانو حلیمه خان دوتار
نواز خواهر خیر محمد ساقی ، بانو آتنچه خان دوتار نواز جورهء خواننده مشهور
مرجان خاله ، استاد عبدالرحمن مشهور به معلم ، عبدالمجید اندخویی وچند دیگر
در سرایش شش مقام آشنا گردیدند و در محافل شب نشینی های اعیان آواز خوانی
میکردند و درین میان موسیقی در بین علاقه مندان آنزمان اندخوی با استفاده
از آلات موسیقی چون دنبوره غچک ، زیر بغلی و دوتار و سایر آلات موسیقی رواج
یافت و هنرمندانی چون مرحوم خدایقل ،
مردانقل ، قادر لالا ، مدی ضعیر،
حیدر غزل خوان وده هاهنرمند محلی دیگر این کار را بگونه شغل برای خود
انتخاب کردند و تا دور دوم طالبان چون تاج محمد اندخویی و ده های دیگر آنرا
ادامه دادند وجوانان هنرمند اندخوی با ترویج موسیقی پاپ گروههای هنری تشکیل
دادند و در مراسم خوشی حضور مییافتند ،اما قطعا" موسیقی اندخوی در کوچهء
شاعران و لولو خانه نضج و قوام یافته و بعدا" در دسترس بای بچه ها و
بزرگواران شده است ،
قابل یادهانی است که مهمان خانه های بزرگان ادب و فرهنگ چون صوفی محمد رحیم
قاضی زاده (صوفی جان آغا ) برادر مرحوم استادمحمد کریم نزیهی ، محل برگزاری
مقام خوانی و تجمع اهل ادب و فرهنگ ومطربان آگاه به شش مقام در شب های جمعه
توسط استادانی که در بالا ذکر خیر شان رفت بوده است و بدین ترتیب موسیقی
کلاسیک بخصوص شش مقام تا دم حیات این حامیان ، درین شهر باستان نفس میکشید
که امروزه حتی یادهانی از آنها ممنوع شده است و تنها دلخوشی از حضور
شاگردان و فرزندان این استادان در بیرون از مرز است و تمام ،
همین لحظه این شعر ژاله اصفهانی بیادم آمد که گفته بود :
«زنده گی صحنهء یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمهء خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند بیاد»
سیاه قلمی من عمر باخته پیرامون لولو خانه و کوچهء شاعران تا این حد بود،
دوستان نویسنده و پژوهشگران فرهنگ به ویژه جوانان میتوانند درین بخش
کتابهاو مقاله های مطول ومستندی بنویسند . یاهو !!
|