کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

            گل‌نور بهمن 

    

 
هزاره‌کشی؛ جنایت جنگی یا نسل‌کشی؟
روایتی از تبعیض ساختاری، کوچ اجباری و کشتار هدفمند

 

 


در قرن نوزدهم، در زمان حکومت استبدادی امیر عبدالرحمان، یکی از وحشیانه‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین موارد سرکوب قومی در تاریخ افغانستان رخ داد؛ سرکوبی که جامعه‌ی هزاره را به‌ گونه‌ای هدف قرار داد که می‌توان آن را مصداق روشن نسل‌کشی خواند.
در جریان لشکرکشی‌های امیر عبدالرحمان، هزاران هزاره قتل‌ عام شدند؛ بسیاری از آنان به اجبار از دشت‌ها و مناطق سرسبز به دره‌های تنگ، مغاره‌ها و ارتفاعات صعب‌العبور کوچانده شدند یا خود با پای خود فرار کردند تا زنده بمانند. سرزمین‌های اجدادی هزاره‌ها، به‌ ویژه در مناطق مرکزی و جنوب‌غرب افغانستان، اشغال گردید و میان لشکریان‌ و‌ افراد وفادار به امیر عبدالرحمان تقسیم شد.
هزاران زن و مرد هزاره در بازارهای آدم‌فروشی به بردگی فروخته شدند و صدها هزار تن دیگر به کشورهای همسایه چون ایران و پاکستان آواره شدند.


بسیاری از هزاره‌هایی که در کشور ماندند، برای زنده ماندن، ناگزیر هویت خود را پنهان کرده، خود را به‌ نام اقوام دیگر معرفی کردند. در طول دهه‌ها، به‌رغم شایستگی ‌‌و قابلیت، از دست‌رسی به ساختارهای قدرت سیاسی و نظامی ب ه‌شدت محروم ماندند. تا پیش از روی کار آمدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان، هیچ فرد هزاره به مقام وزارت یا رتبه‌ی جنرالی نرسید و حتا در دوره‌ی جمهوریت حامد‌ کرزی و‌ محمد اشرف‌غنی نیز از مقام‌های کلیدی امنیتی و سیاسی عمدتاً کنار گذاشته شدند.


در سه دهه‌ی اخیر، با شدت‌گیری جنگ‌های داخلی و قدرت‌گیری گروه‌های افراط‌گرا، نسل‌کشی هزاره‌ها با چهره‌ای نو تکرار شد. مراکز آموزشی، عبادتگاه‌ها، مراکز درمانی و محلات تجمع مردم هزاره بارها هدف حملات انتحاری و بمب‌گذاری‌های سازمان‌یافته قرار گرفت. صدها کودک، زن و مرد هزاره در این حملات جان باختند. در سال‌های اخیر، با بازگشت طالبان به قدرت، این کشتارها زیر نام «داعش» ادامه یافته و شکلی سیستماتیک و بی‌رحمانه‌تری به خود گرفته است.
براساس حقوق بین‌الملل، به‌ویژه کنوانسیون جلوگیری از نسل‌کشی (۱۹۴۸) و اساس‌نامه‌ی روم (۱۹۹۸)، هرگونه اقدام برای نابودی بخشی از یک گروه قومی، مذهبی یا نژادی، خواه از راه کشتار مستقیم، ایجاد شرایط نابودکننده، یا کوچ اجباری، مصداق روشن نسل‌کشی و جنایت جنگی است. در این چارچوب، هزاره‌ها حق کامل دارند که این درد تاریخی و استمرار جنایت‌ها را به محکمه‌ی بین‌المللی کیفری لاهه ببرند و خواهان عدالت شوند.
متأسفانه، هنوز برخی نخبگان سیاسی و فرهنگی از اقوام دیگر، به‌ جای پذیرش حقیقت، تلاش می‌کنند این جنایت‌ها را انکار کنند یا کوچک جلوه دهند و آن را در چارچوب «جرایم عادی» معرفی کنند. اما انکار حقیقت، به معنای نابود شدن آن نیست. زیرا وجدان بشری و تاریخ خاموش نمی‌مانند.

 


امروز، جامعه‌ی هزاره با صدای رسا و استوار خواهان آن است که فجایع گذشته و امروزین، به‌ عنوان نسل‌کشی و جنایت جنگی به رسمیت شناخته شود. زیرا تحقق عدالت، تنها راه تضمین صلح پایدار و همزیستی واقعی در آینده است.


افراد و‌ گروه‌هایی که می‌خواهند ‌نسل‌کشی هزاره‌ها را انکار و یا کوچک جلوه دهند، نباید هیچ‌ وقت خود را مدافع عدالت و برابری قومی قلمداد کنند.

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۴۷۹         سال بیست‌‌یکم        ثــــــور     ۱۴۰۴     هجری  خورشیدی       اول مَی   ۲۰۲۵