ترا در آستان بی قرار دل نگهدارم
و یا چون شاخه گل در دفتر بیدل نگهدارم
ترا در بین سونامی و سیل وخانمانسوزی
ترا بین گسل در بین آب و گِل نگهدارم
برای وصل رویایم به جام مست لب هایت
لبان بوسه جو را بیشتر مایل نگهدارم
خودم را می کُشم من در هوای خویشتن داری
که شور و شهوت پیشنه را کاهل نگهدارم
ترا در بین امواج سکوت سرد شنزاران
ترا در عمق افکار لب ساحل نگهدارم
تمام هستی ام را ریختم روی خیابان ها
ترا ای شعر با خود تا که در منزل نگهدارم
چه اصراری به ماندن می کنی ای سایه ی غمگین
ترا آیا برای جان خود قاتل نگهدارم ؟
شکیلا شعله
|