دیدگاه و رفتار زن ستیزانه ی طالبان از آغاز بازتاب بسیارنگران کننده داشت.
پس از شایع شدن بیشتر تصمیم ها که قدرت را به طالبان میدهند، هراس برحق و
واقعاً موجود گسترده گی یافت. به ویژه که چندین دهه پیش و در طی سالیان
حکومت های آغشته با انواع فساد گستری، یک واقعیت به اثبات رسیده بود و آن
تبارز استعداد و نقش و سهم زن در همه حوزه های فعالیت های انسان ها است.
چنان تبارزعملی اگر بر ذهنیت و کارکرد مبتنی بر تحقیر زن خط بطلان می کشید،
هنگام واضح شدن برگشتاندن طالبان، به پهنه و ژرفای هراس و اندوه آمیزی می
افزود. در جریان ابراز نگرانی ها بود که "لابی" های طالبان و از جمله همسر
زلمی خلیلزاد، سعی کرد تا از طالبان چهره ی دیگری تصویر کند.
با وجود سعی و کوشش لابی های داخلی و خارجی که کوشیدند از طالبان در این
زمینه نیز قباحت زدایی کنند، گروه طالبان هرگز تن به تغییر نداده است.
رفتار طالبان با دختران و زنان در همه زمینه ها، بیشتر از هر تصمیمی جدی تر
وضاحت یافت. منع کار زنان، بستن مکتب ها و دانشگاه، آرایشگاه ها و...
تردیدی نماند که زشترین تبعیض جنسیتی یا آنچه با نام اپارتاید جنسیتی در
سطح جهان شناخته شده است، کارد انسان آزارانه و جفا آمیزش در گلوی دختران و
زنان کشور می نشیند. زنان و دختران میهن یا آنانی که بیش از نصف نفوس
افغانستان را تشکیل میدهند، با چنین سرنوشت غمبار مواجه شده اند.
بدون تردید فرمان "امربالمعروف..." این موقف عقب مانده و جفاپیشه گی طالبان
را یک بار دیگر وضاحت داده است.
در "فرمان..." ابعاد بیشتر ستم بر زن و مساعد کردن پیش آمد"قانونی- شرعی
طالبانی" صلاحیت محتسب به سرکوب ها دیده می شود. در مادۀ سیزدهم زیرعنوان
"احکام مربوط به حجاب زن" دستور است که:
1- «ستر تمام بدن زن لازمی است.
2- پنهان کردن روی زن به سبب ترس از فتنه ضروری است.
3- صدای زنان (بلند خواندن آهنگها، نعت ها و قرائت در مجمع) عورت است.
4- لباس زنان، کوتاه، نازک و چسب نباشد.
5- زنان مسلمان مکلف اند که بدن و روی خویش را از مردان نامحرم پنهان کنند.
6- ستر زنان مسلمان و صالح از زنان فاسق و کافر از ترس فتنه واجب است.
7- نظر کردن مردان بالغ بیگانه به بدن و روی زنان و نظر کردن زنان بالغ و
بیگانه حرام است.
8- هرگاه زن بالغ برای رفع حاجت ضروری از خانۀ خویش بیرون شد، مکلف است که
صدا، روی و بدن خود را ستر نماید.»( مادۀ سیزدهم. ص 26 و 27 )
برای تأمل پیرامون این مواد، خاستگاه اصلی نیاز به دستورها، تعیین جایگاه
تاریخی و خواستگاه اجتماعی آن، ترجیح میدهم، نخست یک موضوع محوری در اتخاذ
اجزای هشتگانه ی "فرمان" را که در بالا دیدیم، طرف بحث قرار بگیرد. این
موضوع در بند(2) "سبب ترس از فتنه" نامیده شده است.
ادامه دارد
|