کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

              کریمه طهوری ویدا

    

 
فریده انوری تنها صدا نیست

 



آنروز دو نفر از مقامات بالا به دفتر کارش آمده ضمن صحبت های کاری به او گفته بودند که بمانید٬مردم شما را دوست دارند ما به شما ضرورت داریم نروید همین جا بمانید ٬ ما مجسمه تان را میسازیم .
دیگر تصمیم او برای ترک گفتن قاطع تر شده بود .
اواخر سال ۱۳۶۲ آمد آمد سال نو بود و ما مشغول ضبط و آماده کردن برنامه رنگین نوروزی و سررشته سفر خود.
فشار و تهدید های مقامات دولت هر روز بیشتر و بیشتر میشد . درگیر و دار همین جنجال هاونگرانی ها بود که روزی وزیر اطلاعات وکلتور مرا به دفتر رئیس تلویزیون عبدالله شادان خواسته با خشم و عتاب گفت شما اخبار دیشب را دیدید نطاق نو چقدر اشتباه کرد ؟ شما کجایید به زودی سر وظیفه تان برگردید و به آقای شادان گفت به مدیر نطاقان بگوید که نام مرا در تقسیم اوقات هفته آینده اخبار رادیو و تلویزیون بنویسد.
من قانونا رخصتی دوره بعد حمل را سپری میکردم. وقتی برنامه نوروزی با تمام مشکلات به بهترین شکل تصویری و تمثیلی که نشان دهنده رسوم و آیین آریایی های عصر باستان بود٬ ثبت و آماده پخش کردید٬ دیگر زمان کوچ رسیده بود.
درست شبی که این برنامه روی پرده تلویزیون در خانه ها پخش میشد ٬ کاروان کوچک ما ٬ اعم از فریده انوری با دختر خردسالش ساره ٬ کریمه طهوری با کودک چند ماهه عمر طهوری و پسر پنج ساله ام علی طهوری ٬ دو نویسنده و برنامه ساز نام آشنای دیگر اداره هنر و ادبیات ٬ زلمی بابا کوهی و مریم محبوب ٬ و نیلوفر کریمی همراه با عضوی از خانواده فریده جان ٬ کریم خان اسحاق زی به عنوان رهنما و بزرگ ما شب های متوالی در کوه پایه های شمشاد زیر رگبار گلوله ٬ به سوی سرنوشت نامعلوم خود راهی بودیم .

فریده انوری را مخاطبانش در صدای جادویی و دکلمه های ماندگار او بخاطر دارند.
اما فریده انوری را که من بیشتر از چهار دهه میشناسم ٬ در صدا و دکلمه خلاصه نمی شود . او فراتر از این بعد ها وگفته هایست که تا حال در موردش شنیده یا خوانده ایم .
فریده انوری یکی از پر ابتکار ترین وموفق ترین برنامه سازان و کارگردانان ایست که رادیو و تلویزیون ملی افغانستان تا به امروز ٬ در بخش هنر و ادبیات به خود دیده است. او اولین زنی است که اداره بزرگ و مهمی مثل هنر و ادبیات رادیو و تلویزیون را ٬ در جامعه بسته و محیط کار مردانه با مسئولیت ٬ صلاحیت و قدرت مدیریت میکرد .
به ابتکار او برای نخستین بار برنامه های جدیدی در چوکات پروگرام های تلویزیونی اداره هنر وادبیات ایجاد شد مانند پاسخ چیست ؟ مشعل داران هنر ٬ مجله تلویزیونی ٬ هفت شهر هنر و امثال آن . در کنار پروگرام های موفق ‌رادیو ٬ در دوره کارش « هزار و یکشب از شاهکارهای ادبی جهان » یکی دیگر از پرشنونده ترین برنامه ها ٬ ابتکارو نوآوری او بود .
 

در این برنامه او در انتخاب اثر ٬ کست رول ها ٬ تعین ممثلان و تمرین و راهنمایی آنها سهم عمده داشت و حتی بعضی رول ها را خودش بازی کرده از جمله در نمایشنامه های هملت و مکبث در بخش های تمثیلی و در اکثر داستان ها بحیث راوی داستان .
در پروگرام مجله رادیوی که خودش ‌تهیه میکرد رول دزدمونا را در داستان اتللو موفقانه بازی کرده بود .

و اما ٬ اینکه یک برنامه تلویزیونی در مدیریت عمومی هنر وادبیات چگونه طرح ریزی و آماده پخش می گردید٬ از چه مراحلی می گذشت گفتنی زیاد است .
برای آشنایی بیشتر خوانندگان نشریه وزین کابل ناتهـ٬ از جریان تهیه تا ثبت و نشر یک برنامه مثلا « مشعل داران هنر » به عنوان تهیه کننده به صورت مختصر میپردازم .
در قدم اول برای طرح و تنظیم یک پروژه ٬ دست اندرکاران برنامه به شمول نویسنده وتهیه کننده در دفتر مدیر عمومی هنر وادبیات جمع می شدند. فریده انوری به عنوان رئیس جلسه اجندای مجلس را تشریح کرده ٬ موضوع برنامه آینده را انتخاب و بعد از گرفتن نظر و آرا ٬وظیفه همه را تعیین میکرد. ( برنامه مولانا جلال الدین بلخی را مثال می آورم ) کار از همین مرحله آغاز می شد . نویسنده ٬ متن را در زمان معین آماده کرده غرض چک کردن روی میز او می گذاشت.


فریده انوری بعد از مرور و ادیت ٬ نکات و اصلاحات لازم را یادداشت کرده برای بازنویسی به نویسنده برمی گرداند.پرودیوسر و همکارانش برای متن ٬ و بخش های تمثیلی و تصویری شعر به انتخاب موسیقی زیرنظر او می پرداختند. برای ضبط بسیاری بخش های تمثیلی که در استودیوی تلویزیون ناممکن می بود٬ به جستجوی محل مناسب ٬ تهیه لباس و دکوریشن ٬ عکس وسلاید و لوازم مربوط دست به کار شده ٬ نوع دکور و لست اشیای لازم را به مدیریت دکور میدادند تعیین نقشها و انتخاب ممثلان و تمرین نقش ها از کارهای خود فریده انوری بود.
بعد چندین روز تمرین در دفتر ممثلان ٬ ری ارسل آخری با لباس ها و دکور در محل ثبت چندین بار قبل از ضبط برنامه انجام می گردید.

برای ثبت های بیرونی از قبل وقت ثبت از اداره ( او بی وا‌ن ) توسط پرودیوسر گرفته شده و تمام مواد مربوط به کارکنان تخنیکی سپرده می شد.
در برنامه مولانای بلخی برای بازسازی صحنه رقص سماع که نظر به امکانات ما مشکل بود٬ بعد تماس های تلفنی با سفارت ترکیه ٬ فیلم را در اختیار ما گذاشتند که به صورت اختصاصی در برنامه استفاده شد.
مرحله بعدی گرفتن وقت از ریاست افغانیفلم برای دیدن و انتخاب بخش های مورد نظر و گرفتن وقت استودیوی تلویزیون جهت ادیت و کاپی کلیپ ها بود.
و در اخیر تعین وقت استودیو برای ثبت نهایی برنامه و خواندن متن. گوینده بخش های دری برنامه فریده انوری و کارگردانی بخش ثبت به عهده من می بود که باید در چوکات وقت برنامه ثبت و تکمیل گردیده به اداره انسجام برنامه ها ٬ برای چک و پخش فرستاده می شد.
لازم به تذکر است که برای یک برنامه یک ساعته هنر و ادبی همان مقدار وقت می دادند که برای یک پروگرام معلوماتی و عادی . فریده انوری در کارش وارد وبا تجربه ٬ و در جریان کار با دسپلین و سختگیر و در دوستی ها و روابطش مهربان ٬ صادق و صمیمی بود.

‌اگر اشتباه نکرده باشم سال ۱۳۶۲ بود که از مقامات بالا تصمیم گرفته شد تا به عمارت کهنه رادیو افغانستان در پل باغ عمومی ٬ ظاهرا به خاطر کمبود جا و در اصل به خاطر همنوا نشدن با برنامه های انقلابی دولت منتقل شویم .
این حکم تنها بالای کدر وپرسونل اداره هنر و ادبیات رادیو و تلویزیون قابل اجرا بود و شامل هیچ اداره دیگر نمی شد . با استناد اینکه تنها اداره هنر و ابیات رادیو و تلویزیون ٬ در برنامه های متعدد و متنوع خود٬ به جای تبلیغ و ترویج از دستاوردهای انقلاب ٬ از عرفان و فلسفه ٬ شعر و هنر وادبیات حرف می زند .
به علاوه اکثریت اعضای آن اداره هنوز عضویت حزب دموکرات را نپذیرفته و در جلسات تنویر و ترویج حزبی در اتاق کنفرانس رادیو اشتراک نمیکنند.
زمستان پربرف کابل بود که به عمارت کهنه رادیو منتقل شدیم .  این عمارت را که مدت زیادی مورد استفاده قرار نه داشت ٬ باهمه اتاق های سرد و سقفهای بلند و استودیوی بزرگش بدون هیچ نوع وسیله گرم کننده ٬ کاملا در اختیار ما وبرنامه های ما قرار داده بودند .
از شدت سرما تمام وقت با کرتی و بالاپوش ها خود را می پیچاندیم دست ها را به هم می ساییدیم وبا شوخی می گفتیم که به کولاک تبعید شدیم.
ولی در همین عمارت رادیوی کهنه در پل باغ عمومی و در همین کولاک بود که فریده انوری به ابتکار نوی دست زد و شروع به ثبت دکلمه اشعار مقاومت و ضد انقلاب دولت کمونیستی کرد . کار ناممکن و خطرناک که حتی فکرش لرزه بر اندام می کرد.
اکثر روزها در ختم کار وقتی همه کارمندان رخصت می شدند ٬ فریده انوری ٬ من و یک تخنیکر که با ما کار میکرد در استودیو می ماندیم . تخنیکر نگران بود میگفت فریده جان شما همه ما را به کشتن می دهید .
او به جوابش می گفت نترس فقط دروازه استودیو را باز بگذار . هیچکس گمان نمی کند اینجا کار خلافی انجام گیرد .از سوی دیگر بسیاری از کارگزاران مخفی به معنی و پیام این شعر ها پی نه می برند.
گاه اگر کسی هم سرک میکشید ویا می گذشت ٬ او فورن شروع میکرد به خواندن یک شعر عاشقانه. در همچو شرایطی با نگرانی و خطر کردن ٬ دو کست از شعر های مقاومت و ضد انقلاب کمونیستی به صدای فریده انوری ضبط کردید.
یکی از شعرهای استاد خلیلی و دیگری از شعر های من قرار بود دوستی که این کست ها را به او طور امانت سپرده بودیم ٬ در بیرون از مرزهای کشور به ما برساند تا در جبهات جنگ بدسترس کسانی که فقط برای آزادی می جنگیدند٬ قرار گیرد.
با تاسف هیچکدام از آن دو کست به دست ما نرسید . قرار معلوم کست ها مخفی شده در تفتیش کردن خانه با اسناد صاحب خانه از طرف گماشتگان دولت به غارت رفته بودند.
اما چندی بعد وقتی از پاکستان به کشور هند مقیم شدیم‌ ٬ فریده انوری دوباره به دکلمه و ضبط شعر های مقاومت و ضد انقلاب پرداخت۰
باز هم یک کست مکمل از شعر های شاعران بزرگی چون استاد خلیلی ٬ و دومی از شعر های من . و حتی روی بعضی از شعرهایم مثل دیدار دوباره آهنگ ساخت و در استودیو کرایی در هند به صدای یکی از دوستان ثبت کرد. این بار کست ها در جبهات بدست جنگجویان بی نام اما راستین راه مقاومت و آزادی رسید.
در امریکا ٬ او به کارهای ژورنالیستی اش ادامه داد.


از همکاری همه جانبه با ماهنامه « خراسان » گرفته تا نشر روزنامه انیس برون مرزی که همزمان در آمریکا ٬ کانادا ٬ استرالیا و هالند (با همکاری حسن نیر ٬ داکتر اسدالله شعور و راصع ) منتشر می شد.
ایجاد « رادیو نقش های جاودان » از سال ۱۹۹۴ - ۱۹۹۸ در فریمانت یکی از شهرک های بی اریای کلیفرنیا که در ابتدا از خانه و بعد از استودیوی کرایی پخش میشد رادیوی ۲۴ ساعته روی ستلایت همزمان در لاس انجلس و سانفرانسیسکو به تلاش و کوشش فریده انوری و با سعی و همکاری خانم مینا کرباسی به مدت دو سال نشرات میکرد.
فریده انوری مدت هفت سال گویندگی اخبار و گردانندگی پخش برنامه های فرهنگی رادیو صدای آزادی را در پراگ به عهده داشت .

او اکنون در امریکا سرگرم انسجام برنامه های گذشته و تهیه کارهای جدیدش می باشد.
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۶۵    سال بیستم      میزان     ۱۴۰۳         هجری  خورشیدی                            اول اکتـــــــــــــــــوبر  ۲۰۲۴