کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

             خالده تحسین 

    

 
شبیه عشق

 

 


من شبیه آب بودم، آب و آبی بلند
مثل بلخ و بامیان و مثل آن‌سوی خجند

من شبیه برگ بودم، برگ پاک نسترن
یا شقایق‌های وحشی یا چو برگ یاسمن

من شبیه نور بودم، من شبیه آفتاب
گرم و سوزان و درخشان، آفتاب بی‌نقاب

من شبیه عشق بودم، عشق رویایی و پاک
پر ز مهر و پر ز بخشش، پر ز شعر سوزناک

من شبیه باغ بودم، پر ز تاکستان یاد
پر ز انگور طراوت، پر ز توتستان شاد

قامتم سرشار بود از استواري غزل
قامتم پربار بود از یار و یاری غزل

می‌دویدم در میان کوچه‌باغ آرزو
می‌تپیدم در میان کوچه‌باغ آرزو

می‌نشست بر پنجه‌هایم، مرغ زیبای سخن
می‌نشست بر شانه‌هایم، کفتر آزاد من

نی سیاهی بود و نی زنجیر ظلم ناکسان
زنگ مکتب می‌شنیدیم، زنگ شاد مهربان

روزگاری رازناکی در کنارم می‌خزید
نرگس‌ستان عجیبی از نگاهم می‌پرید

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۶۱     سال بیستم      اسد     ۱۴۰۳         هجری  خورشیدی   اول  اگست  ۲۰۲۴