کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

             لیلی غزل 

    

 
زخمی

 

 

این روز ها هوای شعر و ترانه زخمی‌ست
احساس می کنم که روح زمانه زخمی‌ست

این شهر تکه تکه است در پیش چشم هایم
کوه و درخت و دریا جان و جوانه زخمی‌ست

حس می کنم که حال آیینه ها گرفته
تصویر ماه هر شب در رودخانه زخمی‌ست

تا رقص گیسوانم در ساز باد جرم است
این جنگل پریشان بر روی شانه زخمی‌ست

یک سرزمین اسیر دستور مولوی هاست
در کوچه ها صدای پای زنانه زخمی‌ست

هم دست های مادراز کار پینه بسته
هم شانه های بابا در کار خانه زخمی‌ست

پروانه های لبخند بر چوبه های دار اند
یک شادیان گل سرخ در این میانه زخمی‌ست

تاریخ زخم و زنجیر، جغرافیایی خونین
از تو و من گرفته، تا بیکرانه زخمی‌ست

لبخند بر لبانم باشد حرامِ مطلق
تا جسم دخترانم با تازیانه زخمی‌ست

حالا چه عاشقانه، یا شعر مادرانه
هرچه غزل سرودم با این نشانه، زخمی‌ست

لیلی غزل

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۵۰    سال نــــــــــــــــــوزدهم       دلو/ حوت     ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی       شانزدهم فـــــــــــبوری  ۲۰۲۴