کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

              سلینا آزاده

    

 
سنگ نزد

 

 

روبرویش غروبِ سرخ و غریب
قایقی پَرسه روی گَنگ نزد
در کناری نشست سرد و خموش
لب به سیگار و چرس و بنگ نزد

چندتایی کلاغ پیر و سیاه
بود بر روی شاخه‌های چنار
با صداهای قار قار بلند
تا نشستند او به سنگ نزد

حالِ آشفته‌اش به حدّ زیاد
خوب معلوم بود از تلفن
چون که می‌خواست پاسخی ندهد
گریه‌اش را گرفت و زنگ نزد

هرطرف کودکان بازیگوش
می‌دویدند پشت او با شوق
مثل سابق صدای نغمه نداشت
نی لَبَک را چرا قشنگ نزد؟

درهوایی به فکر مرگ و خطر
مردِ درمانده، خشمگین و عجیب
منصرف شد، شقیقه‌اش را او
پیش آیینه با تفنگ نزد!

سلینا آزاده

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۴۰        سال نــــــــــــــــــوزدهم        سنبله / میزان     ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی     شانزدهم  سپتمبر ۲۰۲۳