کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

              

    

 
نقد نظر فرحناز فروتن و لابي¬گران امارت زن ستيز اسلامي

 

 

«اطلاعات روز» در ميان گزارش هاي فراوان اش در باره طالبان و رهبر نام¬نهاد شان، گزارشي هم چندي پيش پيرامون زندگي ملاعمر بروز داد (1). اين گزارش که از روي گزارش ديداري «راديو آزادي» (2) مونتاژ شده است، چيزي بي از تاريخ سازي دروغين و تبليغات به سود امارت زن ستيز اسلامي نيست. در پايان اين نقد به آن خواهم پرداخت.
فرحناز فروتن که از دست اندرکاران هنر سينماي افغانستان است، گزارش «اطلاعات روز» را با نوعي لابي¬گري نقد کرده است (3). با وجود همه دروغ¬پردازي هاي برملاي که در گزارش آمده است، فرحناز فروتن آن را واقعي دانسته و با شيرين زباني به امارت اسلامي زن-ستيز، به قشر روشنفکران بيمقداري که براي ملاعمر تاريخ سازي و با افتخار به شريعت مداران لابي¬گري ميکنند، مي¬پيوندد.


البته که فرحناز فروتن تنها نيست، چند زن ديگر مانند مدينه محبوبي، محبوبه سراج و ... با افتخار به امارت اسلامي زن ستيز لابي¬گري مي¬کنند (4). اين زنان به جاي درهم شکستن زنجيرهاي بردگي و بندگي، زنجيرهاي زنگاري را زنگارزدايي ميکنند، تا دوباره به جلا بيايند. امپرياليست ها و اسلامگراها با وجود همه قتل و قتال و تجاوز و تخلف هاي ضد زن و ضد بشريي که در افغانستان مرتکب شدند و مرتکب مي¬شوند، هنوز نزد برخي از زنان افغانستان عزيز اند. به ياد داريم که امپرياليست هاي امريکايي و ناتو و اسلامگرايان جنايات ضد بشري فراواني در افغانستان مرتکب شدند و خاورميانه را به خاک يکسان کردند و به آتش کشيدند، با وجود آن کتله¬ي کلاني تبليغ دموکراسي بورژوازي را مي¬کنند و از همه بد تر که زنان ستمديده «زنجيرباف» خويش و مبلغ اسلامگرايي مي¬شوند. اين زنان «زنجيرباف» فرو تن نميدانند که سنگ تهداب سيستم سرمايداري، ستم و استثمار است و اساس اسلام و قوانين شريعت اسلامي بر بهره کشي انسان از انسان، بر تبعيض و سلسله مراتب اجتماعي، بر بردگي زنان، بر نفرت از ديگران، بر جهل و خرافه و ستم بنا شده است.
فرحناز فروتن از جايگاه يک زن ستمديده، به دفاع از امارت زن ستيز اسلامي مي¬پردازد و مي¬نويسد که «گزارش خانه ملا محمد عمر ... براي بسياري ها در ارزگان ... جذاب و حائز اهميت است» (5)! خوب که چه؟ اين «بسياري» کيانند؟ آيا مردم اند و يا دار و دسته امارت زن ستيز اسلامي، که خانم فروتن هم به آنها گرايش پيدا کرده است؟ اگر اين «بسياري» مردم اند، چرا قبل از اين دروغ پردازي ها کسي چيزي نگفت، ننوشت و يا به تماشا نگذاشت؟ مگر حامد کرزی نگفت که «ملاعمر، رهبر طالبان مي تواند در سال 2014 نامزد رياست جمهوري گردد» (6)؟ مگر اشرف غني احمدزی «رهبران طالبان ... هبت‌الله آخوندزاده و ملا عمر را «صاحب» خطاب»(7) نکرد؟ چرا اين¬ها از جذابيت و اهميت آن «خانه» ياد نکردند؟ آيا آنها نميدانستند و آن خزانه¬ی ديگر هنوز پنهان بود! حتي اگر ملا عمر واقعيت عيني ميداشت و کرزی و احمدزی هم از خانه اش ياد ميکردند و اين خانه به گفته فرحناز فروتن براي «بسياري» هم ارزش و اهميت ميداشت، آيا بايد فرحناز فروتن به عنوان يک زن روشنفکر ستمديده، از اين گروه تروريستي زن ستيز دفاع ميکرد و به آن احترام ميگذاشت؟ آيا بايد برای امارت اسلامی زن ستيزی که به زن برابر به سر سوزنی هم ارزش قائل نيست و زن را «ناقص العقل» ميداند، ارزش قائل شد؟


فرحناز فروتن مي¬نويسد که «در تاريخ سياسي افغانستان محروميت اولين و اصلي‌ترين عامل ترويج افراطگرايي و تروريزم بوده است» (8). اين ادعا يک حکم ضد علمی است. اين ادعا که «محروميت ...عامل ترويج ... تروريزم» است، غلط است. «محروميت» مي تواند زمينه بذرافشاني به اسلامگرايي و «تروريزم» قرار بگيرد، ولي عامل اصلي آن نيست. «محروميت» در افغانستان همواره وجود داشته، ولي هيچگاه «اولين و اصلي‌ترين عامل ترويج افراطگرايي و تروريزم» نبوده است. محروميت و احتياج زاده¬ فقر اند! در زمينه محروميت ميتوان هر بذري را کاشت. اگر در اين زمينه ايدئولوژي‌هاي ضد انساني مانند شريعت، تبارگرايی، افکار تبعيض‌آميز و ترويج سازمان‌هاي تروريستي صورت نگيرد، محرومان در سطح اجتماعي دست به دزدي خواهند زد، ولي در سطح سياسي باعث شورش و حتي انقلاب مي¬شوند. کی باعث محروميت محرومان شده؟ مگر محرومان محروميت را انتخاب کرده اند و به قول فرحناز فروتن «عامل ترويج افراطگرايي و تروريزم» اند؟ روشن است، که از «محروميت» در افغانستان براي پيشبرد اسلامگرايي و تروريزم استفاده مي¬شود. يحيي را به ياد داريم که گفت: «طالبان مي خواست مرا انتحاري کند ... مادر و پدرم مرا به هفتصد هزار افغاني فروختند به من مي¬گفتند برو احوال پرسي کن و بعداً خودت را انتحار کن به جنت ميروي» (9). پس محروميت عامل «ترويج تروريزم» نيست، بلکه مورد استفاده تروريزم قرار ميگيرد. اين «سرمايه» است که تروريزم را اساس ميگذارد و آن را توسط روشنفکر بيمقدار در ميان مردم محروم ترويج ميدهد. «سرمايه» عامل ترويج تروريزم ميشود، نه فقر و محروميت. فقر و محروميت مورد سوء استفاده قرار ميگيرند. مردم محروم و محتاج و فقير همواره باعث شورش در برابر بي¬عدالتي، ستم و بهره¬کشي مي¬شوند. اين ستمگران امپرياليست و اسلامگرا ها هستند که افکار غلط و ضد انساني را در ميان مردم گسترش ميدهند، سازمان هاي اسلامگرا و تروريستي را بنياد ميگذارند و با سرمايه¬ي که از نيروي کار ستمديدگان به دست آورده اند، از تحتاني ها يارگيري ميکنند. امارت اسلامي که نماينده سيستم سرمايداري در افغانستان است، يک سازمان تروريستي مي¬باشد که بيشتر براي اهداف امپرياليزم امريکا و ناتو عمل مي¬کند. کسي که اين سازمان تروريستي را بنيادگذاشته است، اسلامگرايي را ترويج ميکند و از محروميت مردم استفاده سو ميکند. «اصلي‌ترين عامل ترويج ... تروريزم» در ميان محرومان کسي است که تبليغ امارت اسلامي را ميکند. حتي آن کسي که اسلامگرايي و تروريزم را بنياد گذاشته، «عامل ترويج» آن نيست، زيرا گماشتگاني دارد که در ميان محرومان مي¬لولند و اسلامگرايي و تروريزم را ترويج مي-دهند. بنيادگذاري امارت اسلامي مثال بسيار خوبي است. هيلاري کلينتون مي¬گويد: «ما القاعده و طالبان را ساختيم» (10). سازمان سيا به خاطر اهداف سياسي که در منطقه داشت، اين سازمان تروريستي را بنياد گذاشت، ولي ترويج و تبليغ آن به دوش خود اين سازمان تروريستي است و نه هيلاري کلينتون. اين امارت اسلامي است که از ميان روشنفکران طبقه متوسط يارگيري مي¬کند، تا برايش لابيگري و تبليع و ترويج کنند. ترويج تروريسم از طريق رسانه‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي نقش مهمي در گسترش افکار تروريستي در ميان محرومان ايفا مي‌کند. گزارشگراني که از «آرامش» و «امنيت» کابل گزارش ميدهند و زنان تحصيل کرده و روشنفکري که از امريکا و اروپا طبل سازش با امارت زن ستيز اسلامي را به صدا درمي¬آورند، ترويج تروريزم مي¬کنند، نه آنهای که محتاج اند و فرزندان شان را براي زنده ماندن مي¬فروشند!
فرحناز فروتن مي¬نويسد: «ملاعمر اگر براي تعدادي تروريست، دشمن باشد، براي تعدادي قهرمان و اميرالمومنين است» (11). اين پديده همواره در تاريخ وجود داشته که محرومان اقتصادي ناآگاه، برده وسرباز فاشيزم مي¬شوند، محرومان فرهنگي آب به آسياب فاشيزم مي-ريزند و محرومان سياسي مبلغ و لابيگر فاشيزم مي¬شوند. محروميت اقتصادي آگاهان را به سوي شورش و اعتراض و انقلاب مي¬کشاند، نه بردگي و بندگي! به خاطر اين، اگر يک ذره آگاهي در آدمی وجود داشته باشد، براي «ملاعمر ... تروريست (می¬گويد، نه) ... قهرمان و اميرالمومنين»!


فرحناز فروتن در ادامه مي¬نويسد که «دها نفر روزانه براي ديدار قبر ملاعمر در اين محل ميايند» (همانجا). در سرزمين و جامعه که روشنفکرش با سرمايه امپرياليزم تبليغ اسلامگرايي و سازش با امارت زن ستيز اسلامي را ميکند، امکان دارد که در آينده¬ي نزديک قبر دروغين ملاعمر به جاي «مقدس» و مشکل گشايي تبديل گردد! به راستي که بايد انسان فاقد آگاهي و فرو خرد باشد، که از جايگاه زن و به ويژه زن ستمديده افغانستان، که همواره زير ستم قرار داشته و همين اکنون توسط نماينده سرمايداري در افغانستان يعني امارت فاشيستي اسلامي، به بدترين حالت مورد تجاوز جنسي و رواني و شکنجه قرار ميگيرد (12) و تيرباران مي¬شود، از آن دفاع کند و آن را حق به جانب نشان دهد. کسي که مردم محروم افغانستان را به تروريزم برابر کند و بنويسد: «ميليون ها ملاعمر ديگر که حالا در سرتاسر افغانستان از شمال تا جنوب پيدا شده است» (13)، بايد واقعاً در حقارت سياسي به سر ببرد. واقعاً اوج رسوايي سياسي به نمايش گذاشته مي¬شود، زماني که يک زن انتلکتوئيل از اسلامگرايي که به تمام معنا ضد زن است و از سيستم سرمايداري که ستم بر زن يکي از کارکرد هايش هست، به دفاع برخيزد. اطلاعات روز مي¬نويسد که کساني که توسط طالبان زنداني شده اند، «انواع مختلف شکنجه را در زندان تجربه کرده‌اند، از جمله شوک برقي، تجاوز جنسي و بستن سنگ به آلت‌تناسلي» (14). افغانستان انترنشنال مي¬نويسد که طالبان «تجاوز جنسي گروهي» بر زندانيان زن کردند. «طالبان به سينه و اندام تناسلي آنان مي‌زدند تا نتوانند آثار شکنجه را نشان دهند. اين زنان همچنين گفته‌اند که متجاوزان جنسي بر صورت‌شان ادرار مي‌‌کردند» (15). با وجود همه اين جنايات نابخشودني، زناني مانند رينا اميري، فرحناز فروتن، مدينه محبوبي و محبوبه سراج که خود شان هم تحت ستم قرار دارند، از امارت زن ستيز اسلامي دفاع ميکنند. درست است که بر اين قماش زنان تنها ستم جنسيتي تحميل مي شود، ولي اکثريت زنان افغانستان تحت انواع گوناگون ستم مانند ستم طبقاتي، ستم ملي، ستم جنسيتي و ستم هاي ديگر قرار دارند.


پيش از آن که به گزارش هاي ضد و نقيض در باره ملاعمر که زمينه نقد فرحناز فروتن است، بپردازم، بايد يادآور شوم که اگر رينا اميري از «تعامل مستقيم با طالبان» (16) صحبت ميکند، فرستاده¬ي مستقيم امپرياليزم امريکا است که براي مردم افغانستان تصميم مي-گيرد، ولي فرحناز فروتن که به امارت اسلامي زن ستيز شيرين سخني ميکند، براي اين است که اگر فردا دريچه اي در امارت اسلامي زن ستيز به روي زنان طبقه اش باز شود، پستي بگيرد، مثلاً وزير اطلاعات شود. همه اين خوش¬بزمي ها، شيرين زباني¬ها و فروتني براي امارت اسلامي زن ستيز، براي به رسميت شناساندن طالبان است. امپرياليست هاي امريکا و ناتو بر آن اند، تا بودن خود و اسلامگرايي را توسط روشنفکران بيمقدار طبقه متوسط افغانستان به رسميت بشناسانند. اين روشنفکران بيمقدار در اروپا و امريکا به شدت براي امارت زن ستيز اسلامي لابيگري مي¬کنند، اخبار طالبان را پخش مي¬کنند، يا با سرمايه امپرياليست¬ها و ضمانت طالبان براي تهيه گزارش به کابل مي¬روند، مسجد آباد مي¬کنند و براي گول زدن مردم با فيلم هاي رنگارنگ و لباس هاي شيک از «آرامش» و «امنيت» در کابل اسير خبر ميدهند (17). بي خبر از اينکه امارت زن ستيز اسلامي تا زمان به رسميت شناختن، به ايشان نياز دارد، پس از آن اين بيمقدار ها را به دار حماقت شان خواهند آويخت. ايشان ناآگاهانه همان اشتباه بزرگ حزب توده و سازمان اکثريت را که به خيانت و جنايت و حاکميت فاشيزم اسلامي در ايران منجر شد، تکرار مي¬کنند. رهبران حزب توده و اکثريت به دار اشتباه و خيانت شان آويخته شدند، اعضاي هر دو حزب و سازمان قرباني اين خيانت شدند و هر دو تشکيلات مقتدر توسط فاشيزم اسلامگرايي منحل و سرکوب شد. رهبران حزب توده گمان مي¬کردند که بعد از چند سالي حاکميت را از آن خود ميکنند، گماني که اين روز ها ليبرال هاي عقبمانده در افغانستان در سر مي¬پرورانند و گمان مي¬کنند که با دست و پا بوسي، تروريست هاي امارت اسلامي و امپرياليست هاي ناتو و امريکا آنها را شريک حاکميت ميکنند.


از تاريخ بايد آموخت! زماني که نازي‌ها در آلمان لگام قدرت را در دست گرفتند، حزب کمونيست آلمان اين درک غلط را داشت که نازي ها خود به خود و به طور اجتناب‌ناپذير از بين خواهد رفت و سقوط نازي ها «به فروپاشي کل دولت بورژوايي منجر خواهد شد ... شعار (حزب کمونيست اين بود که) ... بعد از هيتلر نوبت ما است» (18)، ولي ديديم که هيتلر چگونه يهود¬ها، کمونيست¬ها، سوسياليست¬ها، ليبرال و دگرباشان را قلع وقمع کرد. همين برداشت غلط، خطرناک و جنايتبار مبلغين و روشنفکران بيمقدار افغانستان باعث به رسميت شناختن امارت زن ستيز اسلامي خواهد شد و سياست فاشيستي اسلامي که بيش از چهار دهه است در ايران حاکم است، در افغانستان حاکم خواهد شد. امپرياليست هاي ناتو و امريکا عمر چهل/ پنجاه ساله به فاشيزم امارت اسلامي خواهند داد و تاريخ از اين مبلغين و لابی-گران به عنوان پيشقراولان فاشيزم ياد خواهد کرد.


قرار قولي که در آغاز اين نوشته دادم، به گزارش هاي ضد و نقيض و دروغ در باره ملاعمر مي¬پردازم. مطبوعات امپرياليستي و ارتجاع امارت اسلامي برآن اند تا براي ملا عمر که فانتومي بيش نيست و واقعيت عيني ندارد، زندگينامه تهيه کنند. به اين خاطر اين گزارش ها ضد و نقيض و غير قابل باور اند. تنها «اطلاعات روز» ده ها گزارش براي تاريخ سازي به امارت زن ستيز اسلامي نوشته و بروز داده است. در نوشته «ملا عمر کيست؟» سخيداد هاتف از اخلاق حميده ملا عمر مي نويسد (18 ). در نوشته هاي ديگر هم که تحت عنوان هاي «بن بست هاي ملا عمر» (19 )، «ملا عمر» (20)، «در سوگ ملا عمر» (21)، «ملا عمر در آيينه ي شعر» (22)، «روستاي ملا عمر» (23)، «ملا عمر مرده است» (24)، «وصيت ملا عمر به ارجمندش يعکوب خان» (25) به چاپ رسيده اند، در هيچکدام از ترور و دهشت و وحشت امارت اسلامي نام برده نمي¬شود. برعلاوه، در گزارش ها از همه کاره-ي اصلي امارت زن ستيز اسلامي يعني بن لادن نامي برده نمي شود. به قول معروف «چراغ دروغ بي فروغ است». اگر ملا عمر فانتومي بيش نمي¬بود و واقعيتي بيرون از ذهن ميداشت، فيلم ها و تصاوير بسياري از زادگاه اش و مردمان بيشماري از همسايگان، همصنفي ها، هممسجدي ها و همجهادي هايش روي صحنه مي¬آمدند. از دوره پنج ساله با بن لادن در قندهار صحبت ها مي¬شد و نه شخصيت خيالي بيرون از قندهار و جدا از بن لادن. و از همه مهمتر، گزارش هاي تهيه شده در مورد ملا عمر با هم همخواني ميداشتند و يا نزديک به هم مي-بودند.


در گزارش «راديو آزادي» که از خانه ملا عمر در روستاي لنديانه استان ارزگان تهيه شده است، فرد 70 ساله اي به نام غلام نبي خان که خود را سرگروه و ملا عمر را راکت اندازش مي¬نامد، در باره ملا عمر صحبت مي¬کند. در گزارش آمده است که ملا عمر پنج سال بيش نداشت که خانواده اش از خاکريز قندهار به اين روستا کوچ کرد. او دوران کودکي و نوجواني اش را در لنديانه سپري کرد، در اين روستا بزرگ شد، ازدواج کرد و از همين جا در برابر روس ها جنگيد. به قندهار برگشت، گروه طالبان را بنياد گذاشت و سرانجام پنج سال در قندهار امارت کرد. پس از شکست طالبان، خانواده اش دوباره به روستاي لنديانه نزد غلام نبي خان برگشت و دراين روستا مخفي شد (26)، ولي «اطلاعات روز» که کاپي برداري از گزارش راديو آزادي است، همين گزارش را از زبان همان غلام نبي خان 70 ساله سر و ته کرده و با عوض کردن گوينده و تغيير گزارش مي نويسد که ملاعمر در 25 سالگي به لنديانه ارزگان آمد و بيست سال در اين خانه زندگي کرد(27)!
راديو آزادي از قول غلام نبي خان 70 ساله مي¬نويسد که امريکايي ها در يک بازرسي شبانه همه چيز شان را با خود بردند (28)، ولي اطلاعات روز از قول غلام نبي خان 70 ساله، از روستاي گلي که با يک حمله به مخروبه مبدل ميشود، دژ مستحکمي مي¬سازد و ميگويد که امريکايي ها، ناتو و دولت چندين بار اين روستا را هدف قرار دادند، آثار جنگ هويدا است (29)! فرحناز فروتن هم که با اطلاعات روز همنظر است، می نويسد:« مردم اين محل سال ها تاوان توپ و تانگ و راکت را اين روستا پرداخته اند» (30).


راديو آزادي ميگويد که ملاعمر از ارزگان به قندهار رفت و گروه طالبان را بنياد گذاشت (31). با تائيد اين گفته، آواپرس مي-نويسد که به ملا عمر در قندهار از «جانب يکهزار و پنجصد تن از علماي کرام و شيوخ لقب امير امارت اسلامي به ايشان داده شد، ايشان بجاي احساس خوشحالي از سپردن امارت، به حدّي گريه کرد که پتوي روي شانه اش از اشک چشمانش تَر شد» (32)، ولي بر اساس گزارش سايت اپارات هيلاري کلينتون مي¬گويد: «ما القاعده و طالبان را ساختيم» (33)
راديو آزادي مي¬نويسد که ملا عمر در پنج سالگي قندهار را ترک کرد و چند ماه پيش از تشکيل امارت به قندهار برگشت (34)، ولي نهضت صلح و تغيير جوانان روشنفکر ولايت فارياب مي¬نويسد که «پس از عقب نشيني ارتش شوروي از افغانستان، بين سال هاي 1989 تا 1994 ملاعمر امام مسجد در يک روستاي ولسوالي ميوند درغرب قندهار شد» (35).
العربيه فارسي مي¬نويسد که «هنگامي که ملاعمر از ناحية چشم زخم برداشت، با خون‌سردي تمام خنجري را برداشت و با نوک خنجر کرة چشم‌ خود را از حدقه بيرون کرد و در پي ‌آن پلک‌هاي چشمش را به هم دوخت و اين چنين خويشتن را در هيأت يک «موجود ترسناک» در ‌آورد» (36)، ولي اگر به همان عکس مشهور فانتوم يک چشمي که به ملا عمر منسوب است، به دقت نگريسته شود، مردمک چشم به خوبي ديده مي شود! در چشم نه جاي زخم خنجر ديده مي¬شود و نه هم جاي زخم دوختن! از آن که بگذريم، در تاريخ همواره از درآوردن چشم با قاشق و کور کردن چشم با خنجر ياد شده است و نه کشيدن چشم با خنجر!
در يک گزارش ملاعمر در لوديانه ارزگان مي ميرد و همانجا به گور مي¬شود (37)، ولي در گزارش ديگري ملا عمر در شفاخانه اي در کراچي جان ميدهد (38).


باری، نه رينا ها، نه فروتن ها، نه محبوبی ها و نه هم سراج ها، هيچکدام شان نماينده زنان ستمديده، سرکوب شده و در اسارت کشيده افغانستان نيستند! آنها نه جايگاه اجتماعی دارند، نه جايگاه فرهنگی و نه هم جايگاه سياسی، که بتوانند از زبان زنان افغانستان سخن بگويند! اين روشنفکران بيمقدار ريشه هاي غده سرطاني امارت اسلامی زن ستيز را که کثافتش در و ديوار افغانستان را به پليدی کشانده است، آبياری می¬کنند! اين غده سرطاني بايد در نطفه خفه و از بين برده شود و ريشه هايش در سرتاسر افغانستان خشکانده شوند. اگر غفلت کنيم، امپرياليست های امريکايی و ناتو، فاشيزم اسلامگرايی را در افغانستان حاکم می¬سازند. نابودی امارت زن ستيز اسلامی تيري خواهد بود بر دل همه جنبش هاي اسلامگرا در منطقه.

بنمايه


1 - گزارش ديداري از خانه ملا عمر: اطلاعات روز (@Etilaatroz 03.07.2023،
2 - گزارش ديداري از خانه ملا عمر: راديو آزادي da.azadiradio.com 27.12.2021
3 - فرحناز فروتن: خانه ملا محمد عمر، https://www.facebook.com/FForotan
Farahnaz Forotan ، 4. Juli um 16:05 ·
4 - ارزگاني: چرا شماري از زنان براي طالبان لابي گري ميکنند؟ نيمرخ، اول اسد 1404 https://nimrokhmedia.com/
5 - فرحناز فروتن: خانه ملا محمد عمر ...
6 - مهرنوش انتظاري، دويچه وله https://www.dw.com/fa-af، ۱۳۹۲/۱/۱۳
7 - انيسه شهيد ، اينديپندنت فارسي https://www.independentpersian.com
پنج شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۱۱ اوت ۲۰۲۲
8 - فرحناز فروتن: خانه ملا محمد عمر ...
9 - راديو آزادي، سه شنبه ۱۰ اسد ۱۴۰۲ کابل، https://da.azadiradio.com/a/27516158.html
10 – زندگينامه ملا محمدعمر رهبرطالبان منتشر شد، سايت اپارات، 25 آبان 1394، https://www.aparat.com/v/T47l2
11 - فرحناز فروتن: خانه ملا محمد عمر ...
12 - افغانستان انترنشنال، شنبه ۱۴۰۲/۰۴/۰۳، https://www.afintl.com/202306242542
13 - فرحناز فروتن: خانه ملا محمد عمر ...
14 - روزنامه اطلاعات روز،2023 28. April
15 - افغانستان انترنشنال ...
16 - https://twitter.com،01.08.2023
U.S. Special Envoy Rina Amiri (@SE_AfghanWGH)
17 - Sullaiman Lemar، 6. Juli um 17:51، www.facebook.com/sullaiman.askarzadeh.12
18 - نشريه حقيقت شماره ۸۲ خرداد ۱۳۹۷، ارگان نشراتی حزب کمونيست ايران م ل م
19 - اطلاعات روز، 17 حمل 1394
19 - اطلاعات روز، 26 عقرب 1393
20 - اطلاعات روز، 15عقرب 1401
21 - اطلاعات روز، 10 اسد 1394
22 - اطلاعات روز، 12 اسد 1394
23 - اطلاعات روز، 10 سرطان 1402
24 - اطلاعات روز، 7 اسد 1994
25 - اطلاعات رو، 12 اسد 1394
26 – راديو آزادی
27 - گزارش اطلاعات روز (@Etilaatroz 03.07.2023
28 – راديو آزادی
29 - 12 اطلاعات رو، اسد 1394
30 – فرحناز فروتن ...
31 – راديو آزادی ...
32 - خبرگزارشي صداي افغان (آوا)، دوشنبه ۱۷ حمل۱۳۹۴،www.avapress.com/fa
33 - زندگينامه ملا محمدعمر رهبرطالبان منتشر شد، سايت اپارات، 25 آبان 1394، https://www.aparat.com/v/T47l2
34 – راديو آزادی
35- فيسبوک «نهضت صلح و تغيير جوانان روشنفکر ولايت فارياب»روند اقراء فارياب، 23. Juni 2017 ·
https://www.facebook.com/1880574118862944/posts/1913892725531083/
36 - العربيه، 13 مارچ 2019
https://farsi.alarabiya.net/2019/03/13
37 - اطلاعات روز روستاي ملا عمر در ارزگان ملا عمر مرده است 10 سرطان 1402
38 - Euronews تائيد مرگ ملاعمر، ۲۹/۰۷/۲۰۱۵
https://parsi.euronews.com/2015/07/29/afghan-taliban-leader-mullah-omar-is-dead-officials-claim

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۳۷        سال نــــــــــــــــــوزدهم        اسد     ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی   اول   اگست ۲۰۲۳