کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 

 

 

 

 

۲

 
 

             رشید بهادری 

    

 
چگونه ذهن نیمه خفته ی انسان بیدار شد ؟

بخش (۳) پایانی

 

 



از آن چه در دو شماره ی پیشین یاد آور شدم ؛ در رابطه به ذهن نیمه خفته ی انسان بوده است که در درازای تاریخ و گذشت زمان ، چطور اتفاقاتی بوقوع پیوست ، چگونه در آن زمان بر ذهن بشر اثر گذاشت و با رویداد های جاری در روندِ روزگارِ پر از ماجرا های گونه گون ، باعث شد تا ذهن نیمه خفته ( البته به گونه ی تدریجی ) به بیداری برسد. در خصوص این توانمندی های ذهن به رویتِ کارکرد های مثبت اجتماعی در شماره های پیشین اشاره هایی داشتیم و حالا باید به نکات منفی یی که این ذهن رشد یافته و هنوز در حال بیداری را به دگرگونی حتا توقف وا می دارد و اگر این روند ادامه یابد ممکن است واپسگرایی را در مسیر تاریخ شاهد باشیم و این در زمانی اتفاق می افتد که جهان امروزی به ویژه غرب به دستاورد هایی بزرگی نایل شده اند و از سوی دیگر آنانیکه به علت عقب ماندگی و توقف در بیداری ذهنِ شان تفاوت های مدحشی را رقم زده اند که این خود به گونه یی دو قطبی شدن یا ایجاد دو اندیشه ی از هم متفاوت را به وجود آورده است.
حالا نیاز است تا عوامل و وجوهاتی که این دگرگونی را به وجود می آورد به بررسی بگیریم و بدانیم که چه بازدارندگی هایی سبب می شود تا این درز ها و تفاوت ها شکل می گیرند.


از دید من برخی از انسان ها نه از حالا بل از زمانه های دور نگاه شان به گذشته های پر ماجرا دوخته شده است و بر رویداد های اعجاز برانگیز و واهمه داری که در خود پس منظر های واهی همراه دارد ، اهمیت می دهند و چون همین ذهن نیمه بیدار شان در ترس و اضطراب به سر می برد دیگر نمی توانند با دریافت از واقعیت ها دوباره بر دغدغه های فکری شان فایق آیند و ذهن نقاد شان را به آزمایش بگیرند. اگر ما علت و سبب های این نارسایی ها را به بررسی بگیریم چنین در می یابیم که سه فاکتور باعث می گردد تا ذهن نیمه بیدار ما دیگر به رشد قابل انتظار نرسد. این سه فاکتور قرار آتی اند.
الف :- نه داشتن سواد و فهم کافی است که شوربختانه اکثریت قاطع مردم ما و بیشترین کشور های اسلامی را نیز احتوا می کند چنانچه مسلمانان غیر عرب قرآن را که مقدس ترین کتاب آسمانی قلمداد می شود معنای آن را نمی دانند ولی فقط از شنیدن و خواندنِ بدون معنی و فهمی از آن لذت می برند.


ب:- فقر فرهنگ و نبود اخلاق اجتماعی که هر دو از جایگاه خاص انسان بودن به شمار می روند. در هر کشوری که مردمان آن در فقر فرهنگ دست و پا بزنند و فرهنگی مبتذل در آن جامعه حکم فرما باشد واضح است که نشانه یی از تحول را شاهد نخواهیم بود. چون بخش بزرگی از مردم سر زمین ما به فساد ، تعصبات قومی ، زبانی ، مذهبی و … مبتلا هستند ؛ همین عوامل همه دست به دست هم داده در کل اخلاق جامعه را به تباهی می کشاند. همان است که دیگر مردمان این گونه سرزمین ها روز تا روز مسیر قهقرایی را در پیش گرفته و سرانجام به نابودی و اضمحلال شان می انجامد.

این سه نکته را به خاطری یاد آور شدم تا بدانیم برای بیان حضوری و نوشتاری سواد کافی نداریم ، همچنان فهم و دانش ما در سطحی نیست که سره را از ناسره تفکیک داد و از ورای کتاب ها خوب آموخت.
ما هنوز در فقر فرهنگی دست و پا می زنیم و از اخلاق پسندیده ی اجتماعی برخوردار نیستیم. شاید خوانندگان از من آزرده شوند ولی چه بهتر که خویشتن را به نقد گرفت و آن چه حقیقت دارد بیان داشت.
راستش خود شیفته هم هستیم و بر آنهایی که از ما بیشتر می فهمند این که تن نمی دهیم بر سرِ جایش ، حسادت می کنیم و تلاش می ورزیم تا سنگ اندازی هم نماییم.
برخی از اسلام گرایان افراطی حتا در دیگر ادیان نیز هستند کسانی که می گویند : این دنیا چون پاینده نیست ما ضرورت نداریم در عدمِ پایندگی ، این تمدن خود ساخته ی بشر را بپذیریم.
چون به اعتقاد آن ها این دنیا بقا ندارد بنابر همین انگیزه ذهنِ فعال خود را متوقف و دیگر به یادگیری و شک در هر آنچه برای شان پرسش برانگیز می باشد راه نمی دهند و همان است که نه ایجادگر اند و نه خلاق، فقط یک مشت رباط ایکه چشم به دیگران دوخته اند و ذهن شان را دگر از برای پیشرفت به کار نمی بندند.


از همین جاست که ذهنِ در حال رشد خویش را از مسیر اصلی یعنی تکامل تدریجی باز نگه داشته اند و جیره خوار باقی میمانند که مانده اند.

 


( پایان )
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۳۴        سال نــــــــــــــــــوزدهم         جــــــوزا/ سرطان        ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی     شانزدهم جـــــــون 2023