کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

۱

 

 

 

۲

 
 

             نصیرمهرین 

    

 
افغانستان ناشادترین کشور جهان
۳
( به مناسبت چهل وپنجمین سال کودتای ثور)

 

 

 
در دو قسمت پیشین یادآوری گردید که جست و جوی عوامل داخلی و خارجی ناشاد بودن مردم افغانستان به ویژه از کودتای ۲۶ سرطان برازنده تر جلب توجه میکند. در یک بحث گسترده و تأمل پیرامون اجزای مؤثر و تاثیر دیده، به دریافت انبوهی از مدارک و فاکت ها مواجه میشوم. به طور مثال اگر در تداوم سرکوب های چند دهه پیش از کودتای سرطان، روزگار خانواده های سرکوب شده گان پس از این کودتا رامی یابیم و آنرا دنبال میکنیم، با پدیدۀ غم افزایی و چهره های آن در حکومت های بعدی بیشتر آشنا می شویم. در این راستا است که بدون گمانه زنی، آنچه را کودتای ثور بار آورد و تداوم بخشید، در دو جهت متبارزتر مطرح میشود:


نخست، بی مانند ترین گیر و گرفت، شکنجه و اعدام و آزار و اذیت روحی ملیونها انسان را در آن می بینیم.
دوم، حکومت به قدرت رسیده که نمیتوانست و نتوانست پیروزی و تداوم حاکمیت را تأمین کند، اما در تأثیر نهادن بر رشد و تقویۀ سایر نیروی های مدد رسانید که انسان آزاری، غم گستری و نا شاد زیستن را ژرفتر و گسترده تر نموده که تا قلمرو زمان کنونی از طرف گروه طالبان ادامه یافت.


هنگام اشاره به این موضوع، غافل نیستیم که مقصرین وطنی ما، مانند جفاکاران و قلم بدستان امتیاز دیده از جفاپیشه گی در حوزۀ قلم در سایر کشورها؛ ظلم و ستم و عوامل ناشاد نمودن مردم را از طرف گروه خودی نمی پذیرند و حتا بر آنانی در سطح بسیار پایین می تازند که بر بنیاد مدارک واسناد ثقه مظالم آنها را توضیح میدهند. این واقعیت، یکی از عوامل عقب ماده گی و فقدان دسترسی به فرهنگ نقد و انتقاد زشتی های برجا مانده است. در حالیکه اگر نسلی از پیران و میان سالان زمان کودتای ثور وفات یافته اند، صد ها هزار جوان حیات داشته، حکایت های دقیق و غمینی از رفتار ظالمانۀ حکومتگران پس از کودتای ثور دارند. هجوم بردن به خانه ها، مکاتب، دانشگاه، محل کار تنها با اندوه حاصله از آن دقایق، پایان نمی یافت. آنچه بر اعضای خانوادۀ زندانیان واعدامیان میرفت، بسیار غم آمیزتر بود. برخی از گرداننده گان آن چرخ جفا پیشه که از طرف رفقای خود بدون نشانی از قبر کشته شدند و یا اینک هر سال یکی دو تن در کشورهای امپریالیسی با تابوت های زیبا و دست گلی زیر زمین نهاده میشوند، همچان قلم به دستان امتیاز دیده از همکاری با آنها، حاضر نشدند و حاضر نمیشوند، آنهمه انبوهی از مدارک گویا و رسا، مانند شکنجه در زندان ها، بردن به شکنجه گاه ها و اقسام بیرحمی هایی را بپذیرند که جامعه را به سوی ناشادی سمت داد.


این گروه از بقایایی کودتای ثور و تهاجم شوروی، اما پیرامون جفای های صدراعظم ظالم سردار محمد هاشم خان و آنچه را بعدتر در چهرۀ جنگهای تنظیمی در کابل و سایر مناطق می نگریم، مینویسند. عمر این عیب و مفقود بودن نقد وارسته، افزون بر نبود فرهنگ اعتراف، فرا نگرفتن راه و رسمی که انسان آزاری را در هر شکلی که بوده است، محکوم کند، از آنجا نیز ناشی میشود که بقایا و دلبسته گان مظالم و ناشادی آورکودتای ثور، راه و رسم نظام استبدادی خود را نمی پذیرند. با پیشگامان یا رهبران ستم کار خود ایجاد مرز نمی کنند. اگر مظالمی را بر دوش جناح ها و جفا کاران کلان خود میگذارند، تا آنجا که دیده میشود، پای دید قومی درمیان است. جفا کار قوم خودم معذور و آن جفاکاران غیر قوم، مقصر! آری، عذری بدتر ازگناه.
به مناسبت چهل و پنجمین سال کودتای غم آور و اندوه گستر ثور، یاد همه قربانیان و غمدیده گان و ناشاد زیسته گان را گرامی باید داشت.
***

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۴۳۱        سال نــــــــــــــــــوزدهم          ثور        ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی     اول مَی 2023