کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

              شمیم فروتن

    

 
سقوط

 

 

تمام راه را بی راهه راه افتاد
نمی‌فهمید تا کی تا کجا باید ...
و با لحن غم‌انگیز وطن می‌گفت
تمام زخم‌ها را خورد تا شاید _

گره از ماجرای مرگ بگشاید
چه سوزان آفتابی بر سرش تابید
چه بارانی درشتی بر سرش بارید
میان زخم‌هایش زهر را پاشید

تمام کوچه‌های شهر‌ پوسیدند
قناری‌ها لباس زاغ پوشیدند
قرار دشمنی از آسمان‌ها ریخت
تمام دلبران شهر کوچیدند

وطن از چشم‌های زخمی‌اش افتاد
کلاغی چشم‌های زخمی‌اش را خورد
کبوتر در میان شعله پر پر شد
به باد افتاد، طوفان لانه‌اش را برد

معلق در میان مرگ و آزادی
تنش بوی وطن، بوی لجن می‌داد
معلق در میان خون و خاکستر
تنش بوی لجن، بوی وطن می‌داد

نمی‌دانست تا کی تا کجا باید ...
غمی می خانه‌های شهر را نوشید
معلق در میان مرگ و آزادی
سیاه‌ی گوشه تاریخ را بوسید


شمیم_فروتن

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۴۱۴    سال هــــــــــژدهم                اسد          ۱۴۰۱    هجری  خورشیدی                شانزدهم اگست  ۲۰۲۲