همدلان کابل ناتهـ


دریچهء تماس

 

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

 

 

نعمت حسینی

جرمنی

 

علی احمد نعیمی

یکی از قیافه های پیشگام ادبیات داستانی افغانستان

 

 

امروزه دیگر روشن گردیده است که، خلاقیت های داستانی معاصر افغانستان، با داستان «جهاد اکبر» نوشتهء محمد حسین می آغازد. چاپ این اثر در کابل، در سال ١٢۹٨ خورشیدی در مجلهء معروف معارف آغاز گردید وتا سال ١٣٠١ خورشیدی ادامه یافت. [١] بعد نویسنده گان دیگری مانند: عبدالقادر افندی با نوشتن «تصویر عبرت» و مرتضی احمد محمد زایی با نوشتن داستان «جشن استقلال» * از جمله آغازگران در زمینه خلاقیت داستانی معاصر افغانستان می باشند. پس از اینها، نویسنده گانی چون: محی الدین انیس، جلال الدین خوشنوا، سیدابراهیم عالم شاهی، نجیب الله توروایانا، عبدالغفور برشنا، علی احمد نعیمی، عبدالطیف آریان، محمد عثمان صدقی، عبدالرحمان پژواک و چند نفر دیگر قلم گرفتند [٢] و در نوشتن داستان تجربه هایی نمودند. و اما به باور من از شمار بزرگان یادشده، کار های:

الف ـ نجیب الله تورویانا

ب ـ  علی احمد نعیمی

ج ـ  عبدالغفور برشنا

با پیگیری بیشترشان در خلاقیت داستانی در خور توجه زیادتر اند. و بازه م به عقیدهً من ـ البته نظربه مقدار آگاهی اندکم ـ این سه تن را می تواناز پیشگاهان خوزه داستان نویسی معاصر افغانستان نامیدت. واما دراین نوشتار می خواهم، تأملی نمایم روی علی احمد نعیمی و به آن بپردازم. به باور من پرداختن به قیافه هایی مثل نعیمی از دو بعد در خور ارزش است:

یک  ـ زنده ساختن رده های فرهنگی و هنری، پنجاه حتا صد سال اخیر کشور

دو ـ  نشاندادن اینکه ما قبل از سوسیال ریالیزم افغانی که خود نوعی از دیکته های فرهنگی دیگران بوده است، ادبیات و هنر داشتیم آزاد، آزاد از دیکته های دیگران طوریکه بار ها گفته شده است: هنرچه در سطح انگیزه و چه در سطح پرداخت، شورانیدن انگیزه های آزاد انسان برضد استبداد عینی، روی هستی انسان است و مکتبی به نام سوسیال ریالیزم، چون خشونتبارترین دیکته های سیاسی در حوزه هنزی است. لذا از یکسو نتوانسته شورانیدن انگیزه یی باشد برضد استبداد عینی و ذهنی، و از سوی دیگر خود سهم بزرگی گرفته در پیشبرد استبداد عینی و ذهنی. نمونه این نوع دیکته ها در هنر سوسیال ریالیستی چنین می توان مشاهده کرد:

١–  در حوزهً شوروی:

سوسیال ریالیسم و«ریالیسم سوسیالیستی» که در حقیقت زادگاه و پرورشگاه اصلی آن شوروی می باشد، بعد از به قدرت رسیدن کمونیستها و مخصوصأ از دوران استالینیسم به بعد، رخنه در هنر و ادبیات آن دیار نمود و پس از اولین کنگره نویسنده گان شوروی در سال 1934، با صدور فرمان ها و قطعنامه ها، دیکته های شدید سیاسی، شدیدأ حوزه های هنر وادبیات آنجا را در خدمت دیکته کننده گان و درخدمت ایدیولوژی قرارداد، و به گفتهً ژزژسمون: «تعداد قواعد ثابت و متحجر وضع شد که محتوای ریالیسم سوسالیستی را یک باردگر برای همیش تعریف می کرد. کمترین انحراف از قواعد را، بازماندهً گذشته بورژوایی یا بازتاب نفوذ بورژوایی خارجی می شمردند.» [3] و سرنوشت انحراف کننده گان ـ شاعر و نویسنده و هنرمند ـ از قواعد دیکته کننده گان، در پهلوی شکنجه های روحی و جسمی، به انزوا کشانیدن ویا خودکشی، اعدام و یا فرستادن شان تا پایان زنده گی در اردوگاه های کار اجباری در شمال سایبریا «مدینهء سوسالیزم» بود. و همان است که ادبیات و هنر سوسیال ریالیزم در شوروی، با شعار « باید به صف بندی جبههء ایدلوژیکی در همه بخش های دیگر به کار پرداخت.» [4] در خط قرمز و معینی راه می افتد. برشت نویسنده نامور المانی، که خود در خط دیدگاهی مارکسیزم بود و تا پایان در همان خط دیدگاهی هم باقیماند، از دهشت و وحشت و جنایت و نظارت حکومت پولیسی شوروی برحوزه های هنری و ادبی آنجا و از دیکته های رژیم پولیسی کمونیستی برخلاقیت های هنری و ادبی شگفتی زده میشود. او در پهلوی نوشتن داستان «مه نی» ** مینویسدک «شاعران آنجا زنده گی دشواری دارند. اگر نام استالین در شعری نیاید، نشانهء سوی نیت شاعر است.» [۵] همان است که سرنوشت چنین شاعران، بیدرنگ با سرنوشت آیزک بابل، ماریانا تسوتایوا، الکساندر فاده پف و ... گره میخورد *** و سرانجام این که سوسیال ریالیزم در شوروی از سیاست زده گی به سوی نظامی گری نیز رخ نمود و اصطلاحات نظامی در زبان سوسیال ریالیزم آنجا سرایت کرد، مانند: «جبههء ایدیولوژیکی»، «جبههء علم»، «جبههء موسیقی»، «جبههء سینما»، «خط اول» و «خط دوم» جبههء...

٢– در حوزهً چین:

لین موهان یکی از گرداننده گان فرهنگی خلق چین در سال 1961 در یک گزارشی که تهیه میدارد این عنوان را بر آن می گذارد: «پرچم اندیشهً مائوتسه تونگ را بر فراز ادببات و هنر بالا ببریم» [6] در همان گزارش وی آمده است: «مسله کنونی این است که بدانیم چگونه نویسنده گان و هنرمندان باید ادبیات و هنر سوسیالیستی را طرق راهنمایی های رفیق مائوتسه تونگ بسازند و به عمل آورند» [7] اما وی با این دیکته هاهم قناعت ننموده، ادبیات و هنر چون جزیی از کل هدف انقلابی است طبعأ باید به مدیریت و نظارت حزب را بپذیرد.» [8]

به هر رنگ،

علی احمد نعیمی در سال 1294 خورشید در باغنواب کابل در یک خانوادهً با علم و فضل ثروتمند زاده شد.**** پدرش میرزا محمد نعیم که خود مرد دانشوری بود، تلاش ورزید تا علی احمد نعیمی درپهلوی آن که کودکی را در رفاه مادی بگذراند، به کسب علم و دانش نیز بپردازد. نعیمی پس از پایان تحصیل در سال 1317 خورشیدی در انجمن ادبی مقر شد در سال 1318 خورشیدی در انجمن تاریخ و بعدأ به حیث مدیر مجلهء آریانا و معاون انجمن مذکور اجرای وظیفه نمود. در سال 1328 خ مدیریت عمومی مجلهء ژوندون و در پایان عمر ریاست مجلهء صکوک و ظرابخانه را به عهده داشت.

 

نعیمی در پهلوی خلاقیت های داستانی و کارهای ژورنالیستی و مطبوعاتی، نوشتار ها و ترجمه های ارزشمندی نیز دارد که طور نمونه ازاین ها می توان نامبرد:

١– تارخی افغانستان از حملهء چنگیز الی اخیر دورهً تیموریان

2– تذکرهً خوشنویسان

3– تاريخ سلسلهء طاهريان

4– رسالهء موسوم به گوهرشاد بيگم

5– رسالهء به نام مزارات غزنی

7– رسالهء به نام نگاهی به غور

8– اثری به نام دلداده گان تاریخ

9– رسالهء به نام خواجه حسن ميمندی وزير سلطان محمود [9]

من خرسندم، که در میانه دهه شصت، شماری از داستان های چاپ ناشدهء علی احمد نعیمی توسط دامادش آقای نگهبان، در کابل، در اختیارم قرار گرفت و من توانستم آن داستانها را در سال 1367 خ در مجموعهء زیر نام «میراث عشق» چاپ نمایم.

مجموعهء «میراث عشق» در برگیر داستان های ذیل میاشد:

- نشان افتخار، - قربانی بیگناه، - مدفن سرباز، - بیچاره جوان، -عارضه قلبی، - میراث عشق،- نامهء زن حساس به شوهرش، - داستان نوشتهء مارسل پرست می باشد که توسط نعیمی به دری برگردان شده است ـ «جوانی که تازه...»

روان نعیمی و دیگر نویسنده گان و شاعران ما، که آزاده زیستند، شاد باد!

 

رویکردها و اشاره ها:

[1]  بیژند، فرید، نخستین داستان های معاصر دری، سال 1365 خ، مطبعهء دولتی کابل.

[2]  ح، ن، میراث عشق، مجموعهء داستانهای علی احمد نعیمی، سال 1367 خ، مطبعهء دولتی کابل

[3]  ژرژسمون، سخنرانی زیر نام « ادبیات و نیروهای حاکم بر جامعه» در سیمیناری در دهه شصت، وظیفهء ادبیات، ترجمعه نجفی، چاپ فاروس ایران

[4]  همانجا

[5]  احمدی، بابک، خاطرات ظلمت، سال 1376، نشر مرکز تهران

[6]  ژرژسمون، همان اثر

[7]  و

[8]  ژرژسمون، همانجا

[9]  ح، ن، آواها و سیما ها سال 1367 خ مطبعه دولتی کابل

* ـ تصویر عبرت در سال 1922م در مدراس هند چاپ گردیده است و جشن استقلال در بولیویا با ترجمه غلام نبی در سال 1306 خ در امان افغان چاپ شده است.

** ـ برشت با نوشتن داستان «مه نی» در قالب حکایتی که در چین باستان می گذشت به دیکتاتوری استالین و رژیم پولیسی شوروی اعتراض کرده است.

***
1- ایزیک بابل (1894-1941) نویسندهء داستان های کوته زیادی راجع به جنگ های داخلی و زنده گی مردم شوروی است. اختلاف او با دگماتیسم منجر به تعبید وی در سایبریا شد.

2- ماریناتسواتایوا (1892-1941) شاعرهئ روسی، که به علت اختلاف شدید وی با مسوؤلین حزبی، مجبور شد تا شوروی را ترک گوید. از بارگشت از مهاجرت چنان زنده گی را برای او تنگ ساختند تا او خود را دار زد.

3- الکساندر فاده پف (1909-1956) رمان نویس شوروی، که خود در جنگ های داخلی شرکت داشت. او پس از به قدرت رسیدن خروشچوف، در زمان استالین زدایی، مجبور به خودکشی شد.

4- یسه تین (1895-1925) نویسنده و شاعر نامدار شوروی در سال 1934 کارهای او مورد انتقاد شورای نویسنده گان قرار گرفت و از او خواسته شد که موضع خود را در قبال نظارت هنری پذیرفته شده از جانب حزب کمونیست روشن کند. پس از این مساله بود که او به انزوا کشیده شد. و رمان مشهور او نیز در شوروی اجازه انتشار نیافت. این ها صرف مثالواره هایی هستند.

**** - خانهء علی احمد نعیمی در جوار سینمای بهزاد واقع بود. محوطهء خانه شان باغ بزرگی داشت. بین مردم محل به نام «باغ میرزا نعیم» شهرت داشت. این باغ زیبا و پر از نسترن و یاسمن، بعدها به سرای کهنه فروشی پرزه های موتر تبدیل گردید.

پایان

 

 

 

دروازهً کابل

سال اول                   شمارهً دهم              اگست   2005