کابل ناتهـ، Kabulnath
|
نوشتهء نصیر مهرین
این دموکراسی ره به کجا می برد؟
« از زیباترین گل صدبرگ که مایهء ناز بوستان است، مار زهر مهلک می گیرد و زنبور،انگیین نوش» پدرو کالدرون شاعر اسپانیایی
در افغانستان، از هنگامی که سخن از دموکراسی و بهره گیری از آن رفته است، نمونه ها و تجربه های چند را به آزمون نشسته ایم. دموکراسی های دهه سی و چهل خورشیدی که گونه های از آزمون های دربار سلطنتی بود، که با انگیزه مشخص موقع دهی نسبی به فعالیت های مردم که آیا پس از آن همه سرکوب های اجرا شده، ملزومات حفظ قدرت را در کنار بهره گیری های جهان فراهم می آورد؟ از روی تفاهم در دهه سی و از روی اختلاف داخلی سرداران در دههء چهال، اتفاقأ هر دو دموکراسی بدست دیکتاتوری نا بکار محمد داوود خان مردود اعلان شد.
و نمونه دیگر، حاکمیت خونبار و جفا پیشه ای را به نظاره نشستیم که بیش از همه ستم و شکنجه، سرکوب و اعدام را زیر نام «دموکراتیک» انجام داد. نمونه ای که تداوم استبداد چند ساله در افغانستان را بدون اتکاء به اتحادشوروی از میان رفته و ضد دموکراسی نمیتوانست جواب بگوید. آن «دموکراسی» در بستر شرایط معین افغانستان، منطقه و جهان، در طی یکی از پیامد های خود، ضد دموکراسی را تحریک بیشتر کرد و خیانتش به دموکراسی که تنها بدنام سازنده درحرکات روزمره نبود بلکه ضمانت های دیرینه تری را نیز از راه رشد جنبش ضد دموکراسی و تضعیف توانمندی جامعه برای دسترسی به خود ارادیت فراهم آورد. اما این نهاد مجری چنان اعمال ارزیابی خویش را از بازآفرینی ضد دموکراسی در وجود ضد دیموکرات های محدود می کند که آشکارا در سخن و کردار از مخالفت با آن ادعا ورزیده اند. خود را در سطح مقایسه ای می کشد که میان نحله های مختلف استبدادی دیکتاتوری کارکرد های متنوع آن امری عادی است. اما در هیچ صورتی، مُهر ضد دموکراسی او را از چهره اش پاک نمی کند.
اکنون اجزای متلاشی شده همین نهاد یا «حزب دموکرایتک خلق افغانستان» با اجزای فعل و انفعال دیده ای که از دوره جهاد برخاسته اند، در کنار اجزایی از بازنشسته گان تحریک اسلامی طالبان از نهادهای بهره می گیرند که نمونهء دیگری از آزمون ها تواند بود. نمونه ای که پیش از رویداد 11 سپتمبر 2001 نیز برای جهان طرح خود را اعلام داشته بود. می شود گفت که هدفش را باید در آن سیاست های رهبردی (استراتیژیک) به جست و جو نشست که جوابگوی آروزهای جهان سالاری می باشد.این سیاست در افغانستان به ارایه نمونه های از تامین امنیت، نهادهای با ساختار های دموکراتیک در چهره مراجعه به آرای مردم وغیره در سایه حضور نظامی و صدایB52 اشتغال یافته است. به ارایه این نمونه مدعی خواهد شد که معجون و مرکب ضد دموکراسی را هدایت توسل به نهاد های دموکراتیک داده است. در حالیکه در عرصه کشاکش های داخلی، حتا آشکاراترین چهره های ضد دموکراسی را مشروعیت حقوقی می بخشد و ضرورت محکومیت جفا های ضد بشری پیشینه به فراموشخانه سپرده می شود، نگرانی لازم و برحق را نیز می آفریند که ضد دموکراسی؛ نمونه های از اخته شده گان به نفع دیگر اندیش و حتاهم اندیش، ناآشنا و بیگانه با فرهنگ دموکراسی و مدافع اعمال و جفا های مرتکب شده دیروزی، ره به کجا می برند؟
پنداشته یی را نیز بیاوریم که این عناصر از فرصت های بهره می گیرند، مترصد اند و در بهره گیری از مقولات و نهاد های آورده شد، انگیزه صف آرایی داخلی را در مقابل مخالفین در پیش می گیرند. و با نمایش چهره یی از عملکرد های ضد دموکراتیک ادعای استبداد جمهوری ریاستی را به کرسی می نشانند. اما جامعهء دردمند و دل آزردهء ما نیز به دموکراسی به مثابهء ملهمی بر زخم ها و ضمانتی برای بیرون رفت از ناهنجاری ها و دسترسی به مشارکت، در راستای تامین حق حاکمیت ملی راستین ضرورت دارد. مسلم است که برخی از هواداران دموکراسی با در نظرداشت نمونه و پیشنهاد های دیگری به آینده خواهند نگریست که نیاز جامعه و مردم الهامبخش شان تواند بود. اما آن یکی از تاریکی و آشفته بازا ری سوء استفاده میکند. به قول شادروان احمدشاملو:
« آنکه به در می کوبد شباهنگام به کشتن چراغ آمده است»
و دیگرانی نیز هستند که چراغی را می افروزند که در دست های خودشان است. این چراغ بدستان آزاده را ارج بگذاریم . و درین میان، انتظار به نتایج رویداد ها را از زبان بیهقی بیاوریم که گفت:
"چون شگوفهء نهال را سخت تمام و روشن و آبدار ببینند، توان دانست که میوه برچه جمله می آید." و با ابراز گفتنی های که در زمینه است و با داشتن حق درین زمینه، میوه های بعدی را ببینیم که برچه جمله آید؟ و این نمونه ای از دیمکراسی ره را به کجا خوهد برد؟ چه خوب تواند بود که بی محابا بحث وفحص آن وسغت وژرفنا بیابد *********** |
بالا
سال اول شمارهً چهارده اکتوبر 2005