نصیر مهرین
|
در حاشیهء „بازگشت از شوروی“
برای مطالعهً آغاز مطلب اینجا را کلیک کنید: [قسمت اول] [قسمت دوم]
چشم اندازهای دیگری در انتظار خواهد بود. برمیگردیم به سوی چند ویژه گی آموزنده و از انتقادات ژید: اندره ژید در طرح انتقادات و اعتراض های خویش نشان داده که دشمن اتحاد شوروی نبود. انسانی بود که با دلسوزی و همنوایی و احترام؛ پاره یی از ناهنجاری ها روشهای ناپسند را انتقاد و سرزنش کرد. اما نبود گوش شنوا و شاخض های یکسان نگری نظام حاکم که انتقاد را غلط می پنداشت، و تربیه شده گان چنان طرز دید، در برابر انتقاد های او واکنش تند و دشمنانه نشان داده اند. چنین کنش و واکنشی، در عمق یافتن معرفت پسین ژید او را کمک کرد، تا آنجا که هنگام دادن پاسخ به حملات دشمنانه لحن جدی تری در ضمیمه کتاب فشرده بازگشت از شوروی به او داد. امروز سرنوشت کارنامه های پیش از هشتاد سال چه استنباطی را پیش روی ما قرار میدهد؟ پنداشته می شود که شکست الزامی شوروی با نهاد های کجروانه و شکست پذیر و افتیده، آشکار شدن صدها مورد از اشتباهات تا سرحد قاپیدن سایر جوامع، بهره کشی ها و عرض وجود شوروی به عنوان یک ابر قدرت. جنایات جنگی مانند حمله به افغانستان که پیامد منطقی و اقتصادی درونی و تاریخی آن نظام بود، تنها با تایید حقانیت برداشت ها و اعیراضات اندره ژید و صدهای دیگر پایان نمی یابد. با آنکه تلقی شود که ژید و شوروی به تاریخ پیوسته اند. اما بازهم از روی آنچه از او و از اتحاد شوروی بجای مانده است، متوان درسهای فراختری را فرا گرفت. از ویژه گی های ژید این سرمشق را میتوان آموخت که هنگام سفر به کشور مورد علاقه اش چشم و گوش خود را باز نگه میدارد تا همه چیز را ببیند و فریفتهء ظواهر نمایشی نشود. از نویسنده یی میتوان آموخت که با قاطعیت و پابندی به موضع یک نویسنده اندیشمند، عقیده مند بود که صاحبان فکر و اندیشه، قادر باشند درین جهان پیچیده، سخن خویش را بگویند. سلیقه های هنری هنرمندان، شاعران نویسنده گان نباید، پس لگدی مدافعان متحجر ادبیات و هنر رسمی را بخورد. درین راستا ژید نویسنده یی بود که حرکت شاعر و نویسنده را بقولی حرکتی «جاده یکطرفه» نمیدانست و بر آن اعتراض میکرد. نویسنده یی که با کجروی ها نساخت و بر آنها انگشت انتقاد و اعتراض به موقع گذاشت. به نظام جاسوس پرور و تملق ساز اعتراض کرد و نگران دردناک عواقب آن بود؛ دیده بود که تفاوت زبان و حرفهای که در دل هنرمند است، محصول آن نظام ترسانده و شاخص های دیکتاتوری و استبدادی است، کار هنر و ادبیاد را زار میسازد و چنین نیز شد. بازگشت از شوروی درسنامهء رسای انسانی از وفاداران پاکباز به قلم است. بنیاد های از او درین کتاب برجای مانده است که وفادران به قلم و پاکیزه گی آن میتوانند از ان بیاموزند. جسارت و دید انتقادی و روشهای آزادنه او برای دریافت واقعیت ها، الهامبخش حرکت و رهنمود های میشوی برای اتخاذ راه و روش دریافت حقایق در سایر جوامع. با توجه به پاره یی از نهاد های فکری ـ قلمی ژید، انسانی که چنین وارسته گی و آزاده گی را پیشه کند؛ دارنده وجدان شایسته قلمزنان آزاده خواهد بود. درین راستاست که نویسنده حقیقت شناس، از پشت زرق وبرق و ظواهر پرطنطنهء «جهان آزاد» تأسف انگیز تریت تاثرات خود را ابراز کند. درد های ناشی از بیعدالتی اجتماعی را بیابد و حتا بحال مرگی که زمین را ازین ناحیه در انتظار نشسته است، بگیرید. با انتخاب راه و روش ژید، بدانسوی دیگر به حال جمهوری مردم چین از کپی های ناشیانه و مواجه در انتظار سرنوشت محتوم شوروی، میتوان ره برد و صدای اعتراض را بلند کرد. اعتراضی که الزام صحه گذاری نظام غارتگر و جنگ افروز را نمی تواند همراه داشته باشد. آنگاه چشم واقع بین به سهولت به باطن تفاوتهای را تواند برد که در پس ظواهر رنگ های مشابه و دوخت لباسهای رهبران چین و کارگران وجود دارد. چشمی که خدمتگذار راستین قلم باشد، در پشت آن ظواهر مشابه، دنیای از تفاوت ها، محرومیت ها، و مظلومیت های رام می بیند که دامنگیر خلقهای آنجاست. نویسنده آزاد و آزاد اندیش فلسطین را فراموش نمیکند، و در هر جایی از جهان که بی عدالتی را می بیند ویا می شنود، فریاد اعتراض را از کلوی قلم بیرون می آورد. آری نویسنده میتواند دیدنی ها را ببیند و بنویسد به شرط آنکه آزاد اندیش باشد. چشم و گوش را بکار اندازد و قلم را نفروشد. قلم را فدای مقام و جاه و پول نکند. قلم را نوک خنجر ظالمان و کجروان نسازد. بر علاوه وظایف شریف و بیشماری که در گستره زمین در انتظار قلم نشسته است، رنجی چند ملیارد انسان روی زمین را می فشارد. درینصورت بگفته خانم گوردیمر برنده جایزه نوبل 1991 عیسوی، نویسنده نباید چارچی حکومتگران جبار باشد بلکه باید به درون ستمدیده گان و مردم محروم رفته حقیقت را انگونه که هست بیان دارد. * امروز از ژید و کتاب بازگشت از شوروی بسیار میتوان آموخت. امروزی که دروغ سیاستمداران، اخلاق دوگانه را نه در ظریفترین سیما بلکه در خشن ترین شمایلش به کرسی سمت دادن جهان و نظم آفرینی نشانده است؛ انسان کشی در زیر لوای دفاع از حقوق بشر بیداد میکند. پرورش و رویش رویه تزاید انسان کشان عقده مند و مشغول ساختن جهانیان با آن، کار شباروزی شده است. جنگهای فریبنده که با فیر هر مرمی، و ریختن خون بیگناهان، دلاری در جیب صاحبان فابریکه های نظامی می ریزد، برنامه های عصر شده است؛ شکنجه و آزار انسانها، نفی حق حاکمیت ملی، حذف عملی چیزی بنام تمامیت ارضی، تبعیض؛ بیعدالتی های قومی و ملی، پیدایش امراض مهلک و مخاطره انگیز ... رونق یافته اند، آری نویسنده جسور که پاکبازانه بر قلم بوسه یی می نهد و حرمت آن را نگه میدارد، ناگزیر است، از ژید و امثالش بیاموزد، قلم را در حول این ناهنجاری ها بچرخاند وبگریاند. بازگشت از شوروی، نوشته اندره ژید درین قلمرو ها کمک شایسته یی میکند. آیا شایسته گی عطف و تعمق به آن راه و روش و رعایت آن در گستره نویسنده گی نزد قلمزنان هموطن ما هست؟؟
منابع و رویکرد ها:
1. اندره ژید، باز گشت از شوروی، ترجمه جلال آل احمد، تهران، ایران ص 5 2. کتاب بالاص 18 3. 3 ص 88 4. 4 ص 19 * ملاحظه میشود که اندره ژید از مناسبات ملیت ها در شوروی اطلاع اشتباه آمیز داشت. حقایق حاکی از آن است که سیاست های تحمیلی در هم آمیزی جابرانه، در مرکز توجه تداوم امتیاز و حاکمیت روسهای نهاده بود. این سیاست غلط ره به منزلگه مشترک و ساختار موفقانه نبرد. کسب استقلال جمهوری ها و وجود تنش های موجود، گواه عدم وحدت ملت ها در شوروی سالهای طرف نظر اندره ژید نیز است. 5. ص 6. ص 7. ص 28-29 8. ص 9. ص 54 10. ص 55 11. ص 53 12. ص 53 13. ص 34 14. ص 92 15. ص 112 ** ـ ژید در باره ناسزا های رومن رولان نوشت: «انتشار کتاب بازگشت از شوروی مرا مورد ناسزاهای بسیاری قرار داد. و ناسزاهای رومن رولان پیش از همه مرا آزرد. من هرگز به این اندازه مزهء نوشته های او را نجشیده بودم. ولی دست کم این است که برای شخصیت اخلاقی و احترام فراوانی قایلم. اما غصه من از اینجا ناشی میشود که چقدر نادرند کسانیکه قبل از رسیدن به آخرین حد بزرگی و عظمت خویش به پایان زنده گی خویش می رسند. این عقاب دیگر آشیانهء خویش را ساخته و هم اکنون در آن به استراحت پرداخته است.» برای آنکه انگیزه طرح انتقاد ها و اعتراض های اندره ژید، با انگیزه کسانی که روی دلایل کوچک و حقیر مهماننوازی و پیش آمدها به نیکویی یاد میکند. مهماننوازی های که واقعا خوب بوده است. اما همزمان با آن مصارف اضافی را نیز بیاد انتقاد گرفت، می نویسد: «تمام مطالب که برای بی ارزش جلوه دادن انتقادهای من منتشر گشته تا این انتقاد ها را معلول نارضایتی شخصی وانمود کند، مسلمأ بی ارزش و پوچ است. مسلمأ نمیتوانم از آنچه در تمام طول سفرم در اتحاد شوروی بر من گذشته است شکایتی داشته باشم. من در تما عمرم هرگز با چین شرایط آسایش بخش و پرتجملی سفر نکرده ام.» (17) « ...محبت آمیزتر و بهتر از آنچه که درین سفر بمن هدیه شد، هرگز نمیتوان یافت.» 16. ص77 17. ص 106 18. ص 108 19. شوروی گورباچف، مجموعه یی مقالات، ص 65. ترجمه دکتر عباس آگاه دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368 خورشیدی، تهران، ایران. 20. مانند بالا 21. دوزخیان روی زمین، جزدوم، انتشارات مصدق. 1347 خورشیدی، خارج ایران. پایان |
---|
سال اول شماره پنجم ماه می 2005