میر حسین مهدوی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همدلان کابل ناتهـ

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جبهه تفاهم ملی وچالش های احتمالی دولت

 

اخیرا عده ای ازگروههای سیاسی جبهه مشترکی را دربرابردولت ایجاد کرده اند. نام این جبهه مشترک ، جبهه تفاهم ملی اعلام شده است. دراین جبهه علاوه برحزب افغانستان نوین به رهبری قانونی ، حزب حرکت به رهبری جاوید،  حزب وحدت به رهبری محمد محقق ،بعضی ازچهره های مطرح سیاسی وتعدادی ازاحزاب تازه تشکیل، شرکت دارند. قبل ازاینکه به تحلیل این حرکت سیاسی بپردازم لازم می دانم به ترکیب  این جبهه کمی تامل نماییم.

الف: ساختارعددی جبهه تفاهم

1- شورای نظارکه قبلا به نام نهضت ملی درعرصه سیاست پا به میدان گذاشته بود به دلیل اینکه این حرکت تداوم جدایی شورای نظارازجمعیت اسلامی تلقی می شد بین سران جمعیت اسلامی اختلاف نظرپیش آمد. به همین دلیل وبعض دلایل دیگر این حرکت سیاسی عقیم ماند. نهضت ملی درچهره احمدولی مسعود به کرزی تسلیم شد ویا به عبارت بهتراحمد ضیاء مسعود – که پل رابط نهضت ملی با جمعیت اسلامی به حساب می آمد، نهضت ملی را با برهان الدین ربانی آشتی داد. درپس این آشتی کنان ، عده ای اما علم اعتراض به کف گرفتند وبه دامان کرزی وربانی نرفتند. دراین گردوخاک حتی عده ای ازچهره های جوان نهضت ملی دربرابرفهیم وقانونی موضع گیری کردند .براثراین چالش های سیاسی جمعیت اسلامی به صورت رسمی وآشکاربه دو جناح متقابل تقسیم شد. قانونی به حمایت فهیم سرانجام ازکشیدن جنازه نهضت ملی بردوش های شان خسته شده وحزب افغانستان نوین را تشکیل دادند. این حزب ورهبرآن خودرا وارث واقعی جبهه متحد می دانند. جبهه ای که تمام سران مجاهدین را درخود جای داده بودتا صف واحدی برای مبارزه با طالبان ایجاد کنند. قانونی ازنخست این انگیزه را داشت تا بتواند ازنظرسیاسی جای احمد شاه مسعود را پرکند. وی درانتخابات ریاست جمهوری می خواست بیرق تمام گروههای ناراضی علیه کرزی باشد اما چنین اتقافی نیافتاد.

2- ازداستان شورای نظارجالب ترحدیث حرکت اسلامی است. این حزب که به تازگی دچارتغییررهبری شده است درجدید ترین حرکت سیاسی ازپشتیبانی کرزی دست برداشته ودرصف مخالفان آن پیوسته است. رابطه آیت الله آصف محسنی با کرزی بسیاردوستانه بود. درزمان زمامداری او ، حرکت اسلامی بی هیچ قید وشرطی علم حمایت ازکرزی را برکف گرفته بود اما زمانی که کرزی وزارت را ازجاوید گرفت وی نتوانست همچنان درصف حمایت کنندگان کرزی باقی بماند.

3- محمد محقق که با ازدست دادن وزارت پلان ازحزب وحدت به رهبری محمد کریم خلیلی انشعاب نموده ومسیرتازه ای را برای خود برگزیده بود درانتخابات ریاست جمهوری رای قابل ملاحظه ای را کسب نمود. آرایی که خود وی هم پیش بینی نمی توانست بکند. محقق اما درزمان انتخابات هم نتوانسته بود با قانونی وارد یک معامله سیاسی شود. اینک وارد شدن وی دریک ائتلاف جدید حکایت ازمستولی شدن ضعف برپیکره حزب تازه تاسیس وی دارد.

4- چهره ها ومهره های دیگرحضورشان دراین لیست بیشتربه دلیل افزایش عددی نام هاست وگرنه اهمیت چندانی درعرصه سیاسی ندارند. به عنوان مثال محمد نبی محمدی رهبرحزب حرکت انقلاب اسلامی تاهمین دیروزدرصف متحدان کرزی بود وامروز به همان دلیل که دیگران به این جبهه پیوسته اند اوهم به این کارمبادرت ورزیده است. به عبارت روشن تربودن ونبودن او دریک جبهه چندان تفاوتی را ازنظرسیاسی نمی تواند ایجاد کند. حفیظ منصوروتیم افراطی او بودن شان درهرجبهه دردسرآفرین وجنجالی است.

5- ترکیب جبهه تفاهم ملی درمجموع بسیارشکننده وناپایداراست. این ناپایداری بیشتربه دلیل عناصرواعضاء ناپایدارآن می باشد. گمان نمی رود که این جبهه بتواند حضور قدرتمندانه ای درعرصه سیاست داشته باشد. قبل ازاینکه آنان به عنوان نیروی قدرتمند موتلفه تلقی شوند به پاره های ضد هم تبدیل خواهند شد. حکومت کرزی نمی تواند زمینه نقیض پروری را تا این اندازه داشته باشد که براختلاف فراوان این جبهه سرپوش بگذارد

6- درست به این دلیل که قانونی نمی تواند دست ازتمامیت خواهی بردارد ، دیگراعضاء این جبهه نیزنخواهند توانست که ازتمامیت خواهی فاصله بگیرند.

ب: اهداف جبهه تفاهم وواقعیت هایی که برسرآن تفاهم نشده اند.

1- دوهدف عمده ای که دلیل ایجاد جبهه تفاهم خوانده شده اند عبارت اند ازنقددولت وگرفتن اکثریت کرسی ها درپارلمان . البته این دوهدف به آن پیمانه اهمیت وبزرگی دارند که بتوانند دلایل خوبی برای یک ائتلاف سیاسی باشند. مسئله اساسی این است که اولا نقد عملکرد دولت ، اگر به معنی بهانه تراشی وگرفتن فرصت های سیاسی نباشد دراین صورت جبهه تفاهم توفیق چندانی حاصل نخواهد کرد. دلیل توفیق ناپذیری این است که جبهه تفاهم دارای خط ومشی وپالسی سیاسی واحدی نیست. تشتت درسنجش پدیده های سیاسی  نمی تواند حاصل مبارکی داشته باشد. زمانی که خودآنان نتوانند محصولات خوبی تولید کنند علی القاعده نمی توانند منتقدین خوبی باشند.درست به همین دلیل نقدسیاسی آنان به منزله چانی زنی برای حضوربیشترتلقی خواهد شد تا یک نقد سالم سیاسی وبا هدف تعدیل وتلطیف اوضاع سیاسی.

2- گرفتن اکثریت کرسی ها درپارلمان تقریبا به دشواری گرفتن قدرت اجرایی است. به همین دلیل موانع فراوانی سرراه آنان حضوردارد. درصورتی هم که آنان بتوانند به این هدف برسند به نظر می رسد مشکلات آنان تازه شروع خواهد شد. درصورت کسب اکثریت چوکی ها درپارلمان ، نزاع درونی آنان برسرتقسیم قدرت آغازخواهد شد دراین صورت اکثریت آنان کم کم درکام اقلیت ریخته خواهد شد.

3- با همه این حرف ها کسی تردید ندارد که جبهه تفاهم "خوب" تر ازجناحی که فعلا قدرت اجرایی را دردست دارند، نیست. هدف هردو جناح به دست آوردن قدرت است . به دست آوردن قدرت برای اعمال قدرت و اعمال قدرت البته به مفهوم غیردموکراتیک ساختن فضای سیاسی جامعه .

 

دروازهً کابل

22.02.2006