کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  ملک ستيز

  کارمند مرکز تحقيقات جهاني و حقوق بشر دنمارک

 

  پيروزي حماس!! "جبههء جديدي
 از نبرد هاي دشوار ديپلوماسي"

 

پيروزي چشمگير حماس در انتخابات اخير فلسطين بيانگر آنست که مردم آن کشور از سياست شکني سازمان آزادي بخش فلسطين دلخوش نيستند، به خصوص که آنها به خوبي وابستگي دولت جوان اين کشور را به جهان درک مي کنند. ادارهء تازه تشکيل فلسطين تحت رهبري محمود عباس از سياست گزاران کارکشتهء مکتب عرفات، نتوانست توجه مردم اين سرزمين را، مبني بر همجواري و همسايگي کشور يهود نشين اسراييل، برانگيزد.

اگر آمريکا از سويي توانست قدرت حزب الله و طرفدارانش را با استفاده از ترور نخست وزير- حريري- تضعيف نموده سوريه را از لبنان مجبور به خروج نمايد، حزب الله و ياور اصلي اش در منطقه- گروه حماس- توانست انتخابات با اهميت پارلماني را از آن خود سازد و بازيگر نقش برجسته يي در سياست خاور ميانه گردد.

در ين زمينه نمي توان نقشهاي سازندهء سوريه و ايران را، که حاميان اصلي حزب الله و حماس اند، فراموش کرد. سوريه و ايران از نزديک ترين دوستان همديگر در خاور ميانه به شمار مي روند. سال پار رهبران هر دو کشور سفر هاي رسمي به کشور هاي همديگر داشتند و سياستهاي خارجي شان در هم آهنگي و حمايت از همديگر استوار است. ايران از سازمان آزادي بخش فلسطين تحت رهبري عرفات چندان دل خوشي نداشت. روابط ايران و سازمان آزادي بخش فلسطين زماني به سردي گراييد که عرفات در جريان جنگ ايران و عراق جانب صدام را گرفت. هرچند محمود عباس تلاش نمود تا اين روابط سرد دپلوماتيکش را پالايش دهد؛ ولي نتوانست نقش سازنده يی را بازي نمايد. از سوي ديگر روابط نزديک و دوستانهء سوريه و ايران و حمايت شان به شکل مستقيم از حزب الله و حماس نقش مذاکرات رسمي ادارهء خود گردان فلسطين با ايران را بي رنگ مي ساخت. پيروزي حماس موجب شادي فراواني در ايران گرديد. رهبر مجلس ايران اعلاميهء تبريکيهء دولت ايران را بر اعضاي مجلس قرائت کرد و همهء نمايندگان مجلس آنرا به عنوان پيروزي بزرگي در خاور ميانه تبريک گفتند. رهبر ايران آيت الله خامنه يي نيز پيروزي حماس را شکست امريکا خواند. چندي پيش رييس جمهور احمدي نژاد محو اسراييل را مطرح نمود، که باعث تعجب جهان دپلوماسي گرديد در حالي که حماس از آن استقبال کرد.

  از سوي ديگر روابط نزديک ايران- سوريه- روسيه به نحوي مي تواند موجب تشويش امريکاييها گردد؛ زيرا روسيه در زمينه هاي انکشاف برنامه هاي هسته يي، ايران را حمايت مي نمايد.

  بي جا نيست به سياست نه چندان جالب مصر و اردن براي امريکا نيز توجه داشت. امريکا توقعات بيشتري از اين کشور ها دارد که در واقع برآورده نگرديد. سال گذشته امريکا از مصر خواست تا در مذاکرات از سر گرفتهء اسراييل- فلسطين فعال تر عمل نمايد. مصر از نزديکي حزب اخوان المسلمين که از طرفداران فراواني برخورداراست، با حماس و حزب الله هراس دارد و قرابت سخاوتمندانه اش با امريکا باعث درد سر مي شود.

 

 ادارهء فلسطين مانند دولت افغانستان، در حدود قابل ملاحظه يي وابسته به کمکها و قرضه هاي جهان است. کشور هاي حامي فلسطين از عينکهاي مختلفي به حضور دراماتيک حماس بر سياست سازي اين کشور مي نگرند. نظر گزرا بر کشور هاي مهم حامي، اهميت ويژه يی بر شناخت اوضاع کنوني فلسطين دارد.

   اتحاديهء اروپا،

از 1.6 مليارد دالري که جهان سالانه به فلسطين کمک مي نمايد، اتحاديهء اروپا بزرگترين حامي آن به شمار مي رود. اين اتحاديه بيشتر مناصفهء اين رقم را عهده مند است. ازين سبب نقش اتحاديهء اروپا در تشکيل و حفاظت ادارهء فلسطين خيلي با اهميت جلوه مي کند. اتحاديهء اروپا از جنبش آزاديبخش فلسطين و جنبش الفتح تحت رهبري ياسر عرفات و محمود عباس حمايت سياسي و اقتصادي نموده است. کميسيون اروپايي که رهبري سياسي  اين اتحاديه را بدست دارد، حماس را در ليست سياه خود به عنوان گروه هراس افگن درج نموده است و فعاليت اين گروه را عليه اسراييل و آمريکا هميشه تقبيح نموده است. بريتانيا بصورت اخص حاضر به هيچ گونه معامله يي با حماس نيست، الي در صورتي که اين گروه اعلام تغيير روش دهد. جک سترا- وزير خارجهء بريتانيا- در برابر حماس انتخاب بزرگ و سرنوشت سازي را قرار مي دهد. وي مي گويد" شما نمي توانيد دموکراسي و وحشت را در کنار هم قرار دهيد". وزير خارجهء اطريش، که رياست دوراني اتحاديهء اروپا را به عهده دارد، به اين باور است که اين اتحاديه بايد سياست شناسايي رسمي دو دولت را که همانا اسراييل و فلسطين در کنار هم اند، ادامه دهد". ولي اين در حاليست که حماس دولت اسراييل را به رسميت نمي شناسد. کميشنر عالي اتحاديهء اروپا در امور بين المللي- بينيته والدنر- به صراحت مي گويد" در ميدان بازيهاي دپلوماتيک توپ واقعاً در ميدان و دسترس حماس است". وي همچنان مانند همکار بريتانيايي اش گروه حماس را در برابر يک انتخاب دشواري قرار مي دهد " يا حماس اسراييل را به عنوان يک واقعيت به رسميت  پذيرد يا اين که حمايت جهان را وداع بگويد". بين بوت وزير خارجهء هالند وکار شناس مشهور اوضاع در شرق ميانه به اين باور است که نه تنها اتحاديهء اروپا بلکه جهان بايد به اين قضيه به ديدهء ژرف بنگرد. "ما نمي توانيم با حکومتي کمک نماييم که وحشت مي آفريند". اسپانيا، که قرباني هراس افگني در سال قبل بود، به اين قضيه با احتياط نگريسته و بر مذاکرات " راه صلح" اوسلو تأکيد مي کند. اين مذاکرات مبني بر رسميت پذيري دو دولت همجوار و رسيدن به صلح متداوم به مشوره و وساطت مثلث آمريکا- اروپا - روسيه استوار مي باشد. حماس هيچگاهي به ارزشهاي "راه صلح" اعتماد نداشته است. حماس مي گويد شرکت درين مذاکرات به معني به رسميت شناختن اسراييل و تسلط آن بر فلسطينيهاست.

   ايالات متحدهء امريکا،

خبر پيروزي حماس براي امريکا خبر ناخوش آيند و غير قابل تصوري بود. دولت آمريکا که ساليانه هفتاد مليون دالر به شکل مستقيم به فلسطين کمک مي نمايد و 225 مليون از طريق نهاد هاي بشر دوستانه به مردم اين کشور مي فرستد و 88 مليون دالر به پناهندگان و بي جا شدگان فلسطيني مي پردازد، نمي تواند بپذيرد که در رأس اجرايي اين اداره، مخالف هميشگي اش قرار داشته باشد. داکتر کاندوليزا رايس- وزير خارجهء اين کشور- از تمام جهان خواست در صورتي که حماس تشکيل حکومت کند، کمکهاي شانرا به فلسطين قطع نمايند. وي گفت آمريکا فقط به حکومت تحت رهبري محمود عباس برنامه هاي حمايتي اش را ادامه خواهد داد و از ساير کشور هاي حامي خواهان چنين برنامه يي گرديد. وي با لهجهء شديد دپلوماتيک گفت آمريکا نمي تواند حزبي را حمايت کند که در سدد از بين بردن اسراييل است". از قرار شواهدي که آمريکا دارد، حماس روابط و همکاري هاي مخفيانه را با سازمان هراس افگن القاعده و رهبري آن اسامه بن لادن و داکتر الظواهري دارد، که دشمن درجه اول آمريکا به شمار مي روند. روابط حماس با ايران و سوريه براي آمريکا غير قابل  قبول است. آمريکا مي داند که اوضاع خاور ميانه تأثير مهمي بر اوضاع جهان دارد. پيروزي حماس، آمريکا را نيز در يک انتخاب مشکلي وا مي دارد. اگر به کمکهايش ادامه دهد بدين معناست تا حقوق ماهانهء دشمنان اصلي خودش را با دستان خود مي پردازد و اگر کمکهايش را قطع کند اهميت اصلي اش را در خاور ميانه ازدست خواهد داد، که برايش خيلي گران تمام مي شود و نمي خواهد اين منطقهء با اهميت جيو پوليتيک جهاني را از دست بدهد. لاجرم آمريکا مجبور  خواهد شد تا با جهان به خصوص همکاران اروپايي و آسيايي اش در مذاکرهء سختي بنشيند. در اتحاديهء اروپا سياست خاور ميانه يي آمريکا از شهرت چنداني برخوردار نيست، به خصوص فرانسه، اسپانيه، هالند، آلمان ملاحظات جدي درين زمينه دارند. مناسبات ابرقدرتهای اروپايي- آلمان و فرانسه- با ايالات متحده زماني به بحران کشانيده شد که اين دو کشور عضو دايمي شوراي امنيت ملل متحد از عمليات نظامي آمريکا بر عراق نه تنها پشتيباني نکردند بلکه آنرا شديداً انتقاد نمودند. چنين پنداشته مي شود که نبود نظاميان آلماني و فرانسوي در عمليات عراق و بعد ها فراخوان نظاميان اسپانيا از ين کشور جنگ زده، صدمهء شديدي بر مناسبات امريکا و اروپا وارد نمود. اوضاع عراق ارتباط مستقيم به اوضاع فلسطين دارد. امريکاييها به خوبي ميدانند که بدون نقش فعال اروپا هر تلاشي در راه برون رفت از بحران در خاور ميانه به کندي مواجه مي گردد. 

  اسراييل،

  اسراييل ماهانه 57 مليون دالر براي سيستم اداري فلسطين مي پردازد. خبر پيروزي حماس در انتخابات اخير باعث شد که نخست وزير- سرپرست اسراييل ايهود اولمرت کمکها را قطع نمايد. اسراييل به هيچ شکلي حاضر نيست به حکومتي کمک نمايد که با استفاده از همين امکاناتش باعث تخريب خودش گردد. بنيامين نتن ياهو، رهبر اپوزيسيون و رييس حزب دست راستي ليکود، حمايت اسراييل از حکومت تحت رهبري حماس را ديوانگي محض خوانده و آنرا به خود کشي با انگشتان خود مقايسه کرد. اسراييل و حماس دشمنان سر سخت همديگرند. در سال 2003 اسراييل رهبر و مؤسس حماس شيخ ياسين را ترور نمود و بعد از چندي رهبر سياسي اين گروه را سرنگون کرد. اسراييل حماس را دشمن اصلي و مهم خود تلقي مي کند. موسکاد، سازمان استخباراتي اسراييل مهره هاي مهم حماس را در زندان هاي خويش دارد و برنامه هاي ستراتيژيک محو رهبران و سازماندهان حماس را روي دست دارد. از سوي ديگر حماس دولت اسراييل را دولت نامشروع مي پندارد و آنرا به رسميت نمي شناسد.  اين گروه مسؤوليت حملات انتحاري را به عهده دارد و صد ها عمل انتحاري را، که باعث قتل هزارها يهودي شهروند اسراييل مي باشند، گرديده، انجام داده است. صد ها تن از جنگجويان حماس آمادگي براي عملياتهاي انتحاري دارند. حماس برنامهء به رسميت شناسي دو دولت فلسطين- اسراييل را نمي پذيرد. حماس به اين باور است که فلسطين تحت اشغال قرار دارد و نمي تواند با کشوري که آنرا اشغال کرده است، معامله نمايد. مخالفت اصلي حماس با الفتح نيز بر همين محور مي چرخد. الفتح که تا اکنون در رهبري حکومت قرار دارد، دولت اسراييل را به رسميت شناخته و بر مذاکرات پيرامون اوضاع منطقه يقين دارد؛ در حالي که حماس باوري بر ارزشهاي اسراييل به عنوان يک دولت ندارد و در سدد محو آن است.

  نقطه عطف،

  ساختار دولتي ادارهء فلسطين رياست پارلمانيست. رييس دولت از رهبر اکثريت در پارلمان مي طلبد تا تشکيل کابينه نمايد. واقعيت انکار ناپذير اينست که حماس با گرفتن اکثريت آراء بزرگترين حزب در پارلمان فلسطين است. امروز فلسطين در برابر چالش مهمي قرار مي گيرد؛ بر اساس قوانين فلسطين، محمود عباس از کسي که جنجال بر انگيز ترين کابينهء جهان را خواهد ساخت، تقاضا خواهد کرد تا در کنارش حکومتي بسازد که ممکن است آب و نان دولتش را قطع نموده و اعتبارش را به هيچ مبدل سازد. آناني که تصور مي کردند که حماس فقط يک گروه نظاميست به اين مي انديشند که آيا اين گروه با اين همه چالشها مي تواند رهبري حکومتي را به عهده گيرد که جهان با تصورات مهمي به آن مي نگرد؟

  آمريکاييها و اورپاييها اگر چه ممکن است در درون ناراحت باشند، اما خود آنها مي دانند که بايد به نتيجهء دموکراسي تن داد؛ آن هم انتخاباتي که تحت نظارت بين المللي صورت گرفته است. در عراق نيز با حضور آمريکاييها و نظارت جهاني وقتي مردم پذيرفتند که در بازي دموکراسي وارد شوند، پيروزي شان مورد قبول دنيا قرار گرفت.

  دو نکته از اين حادثهء بين المللي حايز اهميت است:

  نخست اين که انتخابات اگر مسير طبيعي خود را داشته باشد و در مقدمات آن موانع بي دليل که اطمينان به نتيجه را خدشه دار مي کند، نباشد، نتيجهء آن هر چند تلخ، براي مردم و دنيا شيرين است و قدرتها نمي توانند در برابر آن بايستند.

   و دوم اين که وقتي حماس پيروز شد، با آن که تا ديروز گروه تروريست مسلح دانسته مي شد، بلافاصله اعلام کردند که با همه دنيا همکاري مي کنند و به قواعد بين المللي پاي بندند و قصد رويارويي با دنيا را ندارند. اين قاعدهء پيروزي است. بعد از انتخابات، آنها که به قدرت مي رسند، بايد روش خود را تغيير دهند و شعارهاي تحريک آميز ندهند اين که جهان چگونه به حماس مي نگرد، زمان آنرا مشخص خواهد کرد.

  کمکهاي جهان به فلسطين،

  ساليانه 1.6 مليارد دالر:

  اتحاديهء اروپا ( بزرگترين حامي) 700 مليون دالر؛

  ايالات متحدهء امريکا 380 مليون دالر؛

  صندوق اعتبار کمک به فلسطين توسط ساير کشور هاي عربي و آسيايي  520 مليون دالر امريکايي. 

 

                                                                           ***********

بالا

دروازهً کابل

سال اول            شمارهً بيست و دوم          فبروری 2006