|
سخن کابل ناتهـ
السلام عليکم رام رام ست سری اکال
مهمانان و بازديدکننده گان عزيز خوش آمديد!
از مدتها پیش بر آن بودم که به نیابت از هندو های افغان صفحه ای در انترنیت بازکنم و عشق و علاقه مفرط قوم و قبیلم را به سرنوشت امروز و فردای وطنم ـ افغانستان ـ با قلم و قدم و عهد و پیمان نا گسستنی بیان کنم ولی مجالش را نمیافتم. از سویی رنج هجرت و از سویی بار ملامت معدودی متعصب تنگ نظر که وفاق، همنظری، هموطنی و همدلی را قبول نداشتند، نمیگذاشتند که دریچه های قفس را بشکنم و به بالهای خسته ام اجازه دهم که بی ترس از خدنگ صیاد جفا پیشه! راه افقهای آزادی و همبستگی ملی را پیش گیرد و پله های برج و باروی آسمان کبود را درنوردد. بدون اغراق و گزافه رگ و ریشهء هندو های افغان به اعماق تأریخ میهن ما میرسد و هیچ رشته ای به قدمت، درازی و استواری این رشته نمیرسد. این رشته ها تار و پود و جسم و جان این سرزمین را تشکیل میدهند و به ما اجازه میدهند که صدای خویش را بلند کنیم و به اعتبار گذشته خویش، حق مشارکت مساوی را در حیات ملی تقاضا کنیم. پیش از سپیده دم تاریخ، قبل از طلوع اسطوره و افسانه و جلوتر از ایلغار کوروش و اسکندر و چگیز و اقوام بیابان گرد و بی تمدن ـ این افغان ها بودند که سنگ بنای آیین بهی را گذاشتند و گفتار نیک، پندار نیک و رفتار نیک را شعار خویش قرار دادند. همچنین در موازات آیین بهی یا آیین زردشتی، باز هم افغان ها بودند که بساط باور هندوییزم، میترایزم و بودیزم را گستردند و از راه آمو دریا کوله بار های اندیشه را به چین و ما چین و جنوب شرق آسیا رساندند. امروز فرصت آن فرا رسیده است که بر تمام خط کشی های حقیر قومی، زبانی و مذهبی خط بطلان بیگیریم و انسان وار زندگی کنیم. به این امید «کابل ناتهـ» را سر میکنم وآرزوی همدلی دارم.
بنی آدم اعضای یکدیگر اند که در آفرینش ز یک جوهر اند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی (سعدی). با عرض حرمت و محبت سرپرست سايت کابل ناتهـ ( مصباح کابل) ايشرداس |