کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس

Deutsch

آرشيف صفحات اول

دروازهً کابل
 

 

 

 

تاراج دامنه دارتر و دزدان دليرتر

 

گزارشگر: James Astill

 

برگردان: صبورالله سياه سنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

 

 

 

 

تپهء كوچك ”بزي خيل”، جايگاه ارزشمندي از ديدگاه باستانشناسي در سي و دو كيلومتري آفتاب برآمد كابل، سالها از چشم تاراجگران پوشيده مانده بود؛ ولي هنگامي كه محمد ذاكر، يكي از پنج باستانشناس افغان، بر فراز آن بلنداي خاكي پا گذاشت، در يافت كه آنچه نبايد، رخ داده است. سوراخ تازهء چهاركنج در كنار نيايشگاه بودايي سدهء هفتم ديده ميشد.

 

پاسبان گفت: ”چيزي نيست، چيزي نيست. اين پنهانگاه يكي از شكارچيان است. ” و آقاي ذاكر اندوهگينانه زمزمه كرد: ”دروغ ميگويد اين آدم ....”

 

چپاولگران دو سال پيش در جوشاجوش رونق بازار خريد و فروش ارزشهاي فرهنگي افغانستان به تپهءبزي خيل” دست يافتند. يك تن از جنگجويان با شتاب به گرداگرد تپه خط انداخت و نگذاشت كارمندان حكومت پا پيش گذارند. به اينگونه تاراج به دست گماشتگان خودي آغاز يافت.

 

گويي ديگر آن جنگجو سير شده بود كه روزي بر آن شد تا سيزده پيكرهء بوداي ساخته شده در سدهء هفتم را به حاكميت بسپارد و قول دهد كه ديگر از دزدي دست خواهد كشيد. ولي تازگيي آن سوراخ چهاركنج در نگاه آقاي ذاكر پليدي ديگري بود.

 

او ماتمزده گفت: ”حتا سربازان ما دزد استند. آنها وانمود ميكنند كه پاسباني اين جايگاه را به دوش دارند. ما كه دور ميشويم، آنها بيلهاي شان را برميدارند.” و افزود: ”در روزگار طالبان نيز چور و چپاول بود، ولي هرگز نه به اندازهء امروز. آنچه اكنون جريان دارد تباهي گسترده است. هر كس در هر گوشه براي خود ميدزدد.”

 

پس از فروپاشي طالبان، افغانستان ”بهشت برين” چپاولگران شده است. طالبان با آنكه دو پيكرهء بزرگ بوداهاي باميان را ويران ساختند، به پاسداري بيشتر از سه هزار جايگاه داراي ارزشهاي باستاني افغانستان پرداختند. اكنون تفنگداران محلي به همدستي دارهء جنايتكاران پاكستاني كه ميدانند حكومت افغانستان با وجود برخورداري از پشتيباني ايالات متحده، تواني برون از شهر كابل ندارد، با پررويي آشكاري به چپاولگري ]آثار فرهنگي اين كشور[ ميپردازند.

 

آمار ادارهء آموزش، آگاهي و فرهنگ سازمان ملل (UNESCO) مينماياند كه ارزش پولي آثار باستاني دزديده شده از افغانستان به سي و دو بليون دالر، و به اينگونه بالاتر از پول فروش فروش مواد مخدر، ميرسد. كارشناسان با آنكه درپيرامون بهاي ياد شده همباور نيستند، ميگويند عقربهء تاراج سنج در اين كشور نشان ميدهد كه تهي شدن افغانستان از ارزشهاي فرهنگي چندان دور نخواهد بود. افغانستان در نقش گرهگاه هزاران سالهء خاور و باختر گواه بهار و پاييز چندين مدنيت بوده است.

 

سيد مخدوم رهين، وزير اطلاعات و فرهنگ، نيز افزود: ”اگر روزگار همينگونه باشد كه اكنون است، تا يكي دو سال ديگر افغانستان از تاريخ خويش تهي خواهد شد، و اين فاجعه نه تنها ما كه همه بشريت را به ماتم خواهد نشاند. هنگامي كه يك اثر باستاني زيب اتاق پذيرايي فلان مليونر عرب باشد، پيوندش با تاريخ ميگسلد، زيرا بيهوده ميشود.”

 

آن سيزده پيكرهء بوداي ”بزي خيل” در موزيم كابل است، موزيمي كه در گذشته از بهترينهاي آسياي ميانه به شمار ميرفت، و در سالهاي نخست دههء نود به دست گروههاي مجاهدين به يغما رفت؛ سپس طالبان يادگارهاي شگفتي از جمله عاجپاره هاي دو هزار سالهء بگرام را از آن دزديدند و بسا از داشته هاي ديگرش را شكستند. اينك موزيم بدون سقف كابل، چشم به راه كمكهاي وعده شده از سوي نهادهاي جهاني نشسته است.

 

اندكي آنسوتر از كابل، بازهم ارزشمندترين جايگاه باستاني ديگر آشكارا در رهگذار دزدها افتاده است. در جايي به نام ”خروار” در دل اين كشور، شهر كهني به دامنهء چهل كيلومتر را بازيافته اند. برخي از باستانشناسان با اشاره به ريشه يابي آثار بازداشت شده از نزد دزدان در اين ساحه ميگويند، پيشينهء تاريخي شهر بازيافته به سدهء هفتم، اندكي پس از آمدن دين اسلام درين كشور، ميرسد.

 

بانو Anna Rosa Rodriguezسخنگوي سازمان غير حكومتي Society for the Afghanistan's Cultural Heritage (SPACH) يا انجمن حفظ ميراث فرهنگي افغانستان گفت: ”چنين دستاوردي در صد سال پسين ديده نشده است. اين شهر را ميتوان Pompeii آسياي خواند. آيا ميتوانيد تصور كنيد؟ حتا بوداهاي باميان با آنها مقايسه نميشوند. و دانشمندان نيز نميتوانند آنجا بروند.”

 

جنگندگان محل چندين كارمند حكومت و نمايندگان سازمان ملل را از آنجا فرمان برگشت داده اند. گروهي از باستانشناسان ايتاليايي سه ماه پيش (پانزدهم اگست 2003/ س س) آنجا رفتند، ولي اجازه يافتند تنها يك روز را سپري كنند. سپس هنگامي كه حاكميت نه تن از افسران پليس را به ”خروار” فرستاد، چهارتن آنها كشته شدند و ديگران توانستند بگريزند.

 

آقاي Williams كارمند يونسكو گفت: ”جايگاههاي همانندي كه از آن آگاهي نداريم، در افغانستان فراوان اند. اين كشور درست كاوش نشده است. كاوشهاي كنوني به دست جنايتكاران يا همان دارهء ترياك فروشان، جنگجويان و تباه كنندگان افغانستان، آغاز و پايان مييابند. و ما هنوز نميتوانيم روي جامعهء بين الملل را به اينسو بگردانيم.”

 

بودجهء يونسكو براي افغانستان اندكي بالاتر از يك مليون و پنجصدهزار دالر است كه نزديك به همهء آن تنها در راه بهسازي زمينهء خالي بوداهاي باميان آب ميشود. حكومت افغانستان زور بالاتر از پرداخت چهل دالر معاش ماهانهء آقاي ذاكر را ندارد، چه رسد به توان پولي براي پاسداري از جايگاههاي باستاني سرزمينش.

 

تحليلگران در كابل ميگويند كه دارهء دزدها روزتاروز بيباكتر شده ميروند. در روزهاي پايان نوامبر 2003 در يك ايستگاه راه آهن پشاور، دزداني با بوداي هزاروپنجصد ساله (به سنگيني شش تن) بازداشت گرديدند.

 

روستاييان ”خروار” ميگويند گماشتگان پاكستاني با فرمان و دستور به دنبال آثار عتيقه مشخص مي آيند. آقاي رهين نيز اشاره كرده بود كه يك جنرال نظامي پاكستاني (نصيرالله بابر/ س س) در جريان نمايش آثار باستاني افغاني در موزيم Guimet پاريس با اعتراف به اينكه نمونه هاي بهتري از همين آثار را در خانه دارد، غوغا برانگيخت.

 

عبدالواسع فيروزي، گردانندهء انستيتوت باستانشناسي افغانستان گفت: ”دشواري چپاولگري مانند همه ماجراهاي ديگر اين كشور، كورگرهي است بر انبوه گرههاي پيشتر. براي جلوگيري از آن بايست كاري كرد كه براي پايان دادن به ترياك و تبهكاريهاي ديگر بايسته است: استوار ساختن حكومت، داشتن دستگاه پليس و ارتش مردمي، و از توان افگندن جنگسالاران. و با دريغ كه ما هنوز چشم به راه نشسته ايم."

 

 

اشاره ها

 

1) اين نوشته برگرداني است از گزارش Plunder goes on across Afghanistan as looters grow ever bolder چاپ روزنامهء (Guardian, UK, December 12, 2003)

 

2) Pompeii باستانشهري است در ايتاليا كه پس از هزار و ششصد و هفتاد سال فراموشي زير خاك و خاكستر آتشفشان، دوصد و پنجاه سال پيش بازيافت گرديد.

 

3) بازيافته يي كه گزارشگر آن را با ”دامنهء چهل كيلومتر در سينهء خروار” مينماياند، ساحهء بودايي است به نام ”كافركوت”، با پيشينهء هزار و پنجصد سال و مساحت كمتر از سي كيلومتر مربع.

 

4) چنان مينمايد كه James Astill هنگام پرداختن به كارنامهء طالبان درين نوشته، به آگاهيهاي درست دست نداشته است. از همين رو نامبرده هم در آوردن گزارش ”دزدي پارچه هاي عاج بگرام از موزيم كابل”، بيراهه رفته است و هم در افسانهء نقش طالبان در ”پاسداري بيشتر از سه هزار جايگاه داراي ارزشهاي باستاني افغانستان”.

 

نشريه هاي ”كتيبه” و خبرنامهء انگليسي انجمن حفظ ميراث فرهنگي افغانستان، سلسله نوشته هاي خانم Nancy Dupree، گزارش «حكومت و خريداري آثار دزديده شده»، نوشتهء انور خليل در شمارهء هفتم اگست 1995 روزنامهء The Muslim چاپ اسلام آباد (پاكستان)، و مهمتر از همه اعتراف آشكار جنرال نصيرالله بابر به خريداري همان عاجپاره هاي بگرام در برابر يكصد هزار دالر در گزارش ويژه به قلم ادريس بختيار در برگهاي 66 و 67 ماهنامه Herald شمارهء نهم سپتمبر 1995 چاپ كراچي (پاكستان)، و پس از آنها چندين نشريهء جهاني مانند Le Monde International و The NewYork Times نمايانگر اين نكته اند كه عاجهاي بگرام دستكم پانزده تا هفده ماه پيش از پا گذاشتن طالبان به شهر كابل (26 سپتمبر 1996) به تاراج رفته بودند.

 

و اينكه طالبان هرگز پاسدار ارزشهاي كهن يا تازهء فرهنگي افغانستان (آنهم در بيشتر از سه هزار جا) نبوده اند، روشنتر از آن است كه چون و چرا پذيرد.

 

5) نسخه هايي از همه اسناد ياد شده نزد نگارندهء اين يادداشت در شهر ريجاينا ميباشند.

 

[][]

س س

كانادا، 14 دسمبر 2003

                                                                     **************

 بالا

دروازهً کابل

سال اول          شمارهً  هژده         دسمبر  2005