کابل ناتهـ، Kabulnath
|
سه شعر از محمود جعفریآرزو
دلوي فروبريده نفس آسمان پريده رنگ دريا برنمي گردد.
پرندههزار پرنده عرق عرق خاك مي شود آتش بال مي گيرد. پلنگوار
پلنگوار ايستاده چشمانت آب را دو برابر مي كند، ماه بلند! نيزار ها سرشار غزل مي شوند، چون از رود درگذري ، آيينه بدست كوه راتماشاكن هرگز كو- تاه نگردد تا يال اسپ " سپيدت" شعله ور ، حماسه از خون سبز مي شود، چراغ را فراز نخلها بگذار خفاشان بردوزخ كلاغان مسلمان مي شوند دشت در دشت باد " ترانه " ببار شب بهار مي شود دره دره دره زنجير ها برف هاي شكسته كوهوار ايستاده، سبز، چشمانت آيينه را دو برابر مي كند.
*********** |
بالا
سال اول شمارهً نوزده دسمبر و جنوری 2005/2006