کابل ناتهـ، Kabulnath
|
رفعت حسینی
زمینی
شب، زمینی ـ و صمیمی ـ باید اندیشید
(())(())(())
شب به باران باید اندیشید و به زیبایی چشمانیکه میتواند ابدیت را معنی بدهد.
(())(())(())
میتوان نیز به دلتنگی یک خاطره اندیشید به بی مرزی آرامش یک برکهء کوچک ـ در فرامشگه یک جنگل دور و به مجذوب ترین بید و به جانکندن یک واژه به هنگام وداع دو تلاشی که به پوچی پیوسته و به آن مرد که خاموشتر از صبر خود است و به تنهایی با هیبت یک کوه بلند.
(())(())(())
شب به خونی که بر آن رمز نجابت حک گشته و به اندوه حریصی که چو ماتم دلگیر است و به یک عابد گنگ و به یک کوچه که از مرز شقاوت بگذشته و به یک گمشده در غربت و وحشی سفری باید اندیشید جام لبریزی ـ آنگه ـ بر باید داشت و مسافر واژه ا را زان پس دعوت باید کرد به تسلی و سکونت کردن در خانهء ذهن
(())(())(())
میتوان نیز به آشفته گی و دلهرهء دهکده یی اندیشید که گذار تپش آلودهء خشمی بی منطق به تبش کرده دچار
(())(())(())
شب به موجی که حکایتگر ناموس دریاست و به آواز سرگاهی گنجشکان در باغ و به شعری از بیداران و به یک حادثه باید اندیشید
(())(())(())
میتوان نیز به بدمستی اندیشید که تمامیت حجم سرنوشتش را به فریبایی پر بودن جامی میبخشد.
(())(())(())
شب به دستان تو باید اندیشید و به خاموشی لبهایت که قصهء خسته دلان در آن زندانیست به گامیکه به زنجیر محبت دلبسته ست و به آن در ـ در روزی زیبایی ـ کز شوری بخت قفل مسخش کرده.
(())(())(())
شب، به یک حادثه باید اندیشید و به چیزی: مثل کمبود درخشیدن رنگین پر پروانه همچو دیدار حقیقت ـ در تاریکی ـ و فراوانی خشم خنجرها.
(())(())(())
به صمیمیت آن لحظه که برجسته ز اعماق پرسش به صدای گل سرخ در سوک نمناک باغ به صفای سرزمینیکه سپیدار در آن سلطانیست و به باران شب باید اندیشید (())(())(())
شب به یک حادثه از جنس بشارت و به چیزی: همچو تکبوسهء خوشچهره ترین روز بر آیینهء ذهن مثل لبخندهء یک روزنه باید اندیشید و به تنهایی آعشته به اندیشهء طغیان خود وعده هایی باید داد: روز دیگر ـ شاید فردا ـ خانهء حوصله دل مهمان است روز دیگر ـ پس فردا ـ بیغمی خانهء ما می آید هفته دیگر: هفتهء دیدن گندمزار هفتهء بوی نجیب شبدرها ست. (())(())(())
شب، زمینی ـ و صمیمی ـ باید اندیشید
و به آن خسته چکاوک که صدایش به بیابان پر از آتش خشکیدن کوچیده و به جاییکه از آن کمترین خاطره بوی آرامش بومی خاکست! (())(())(())
شب، زمینی ـ و صمیمی ـ باید اندیشید
کابل ـ خران ١٣٦٦ ************** |
سال اول شمارهً هفده نومبر 2005