پرتو نادری
|
چند شعر از شاعر بزرگوار جناب پرتو نادری
آيينه عمريست در آيينه های غربت سر گرم تماشای خويشم های! من از معرکه های دور معرفت می آ يم من مفهوم هيچ را دريافته ام
بهار 1368 شهر کابل دلتنگی بر خطوط قرمز دستانت سر نوشت آفتاب را نوشته اند بر خيز و دستی بر افشان که حضور شب نفسم را تنگ کرده است شهر کابل تابستان1374خورشيدی
خويشاوند
من زبان آيينه را می فهمم حيرت من و حيرت آيينه از يک نژادند و ريشه در قبيله ء دور حقيقت دارند
شهر کابل حوت 1373 خورشيدی
طلوع
من همزاد روشناييم از تاريخ آفتاب خبر دارم ستاره گان از آبله ء دستان من طلوع کرده اند
شهر کابل حوت 1373خورشيدی
انتظار
وقتی در انتظار تو می مانم گل های صبر من يک يک به دست باد در دشت های فاصله تاراج می شوند
وقتی در انتظار تو می مانم من با حضور خويش بيگانه می شوم از خويش می روم با جيوه ء خيال آيينه می شوم شهر کابل تابستان1368 خويشاوند
من زبان آيينه را می فهمم حيرت من و حيرت آيينه از يک نژادند و ريشه در قبيله ء دور حقيقت دارند
شهر کابل حوت 1373 خورشيدی انتظار مانند يک الهه با جبينی گشاده تر از خورشيد درمشرق اسطوره های عشق و زيبايي قامت افراشته است
صدايش را می شناسم از انتهای کوچه ء خورشيد می آيد صدايش همهمه ء بال فرشته است در شب معراج
صدايش ستاره گان عشق را گوشواره می آويزد از شعر بيداری
صدايش را می شناسم صدايش همهمه ء ار غنونيست که فرشته يي در خلوت سبز ملکوت می نوازد آرام آرام صدايش را می شناسم صدايش باغچه ييست
آن جا نمی رويند گلبرگ های نام من آن جا نمی رويند گلبرگ های نام من سر گذشت خويش را بر شانه های باد علم افراحته اند صدايش با صدای من بيگانه است صدايش زبان صدای مرا نمی فهمد صدايش افسانه است حقيقت زيبايي را مجاب ساخته است هر روز هر روز هر روز تباشيری از آفتاب می گيرم و بر ديوارشکسته ء صبر خويش می نويسم نام خدا را نام او را نام عشق را
شهر کابل تا بستان 1343 فاصله
چه مغرور چه سر بلند از وعده گاه نور و آيينه می آيي و صدای گامهايت در اقصای کهکشانی می پيچد که هزار سال نوری از من فاصله دارد
ابراهميست در تو خشمگين بر گشته از جنگل آتش و با تيشه يي از زمرد ايمان بتخانه ء تاريک غرور مرا روزنی می گشايد به سوی يک نياز روشن تر ا هيچ چيز نه ستاره يي در شب نه ماهی در آسمان و نه خورشيدی در صبح مجاب می سازد تو از ماه و ستاره و خورشيد آن سوتر در لايتناهی عشق زيبايي را چنان شراب گوارا يي جرعه-----/ جرعه می نوشی
شهر کابل تابستان 1374 خورشيدی
|
---|
سال اول شماره چهارم نیمه اول ماه ثور نیمهً اول ماه می 2005